شاغلین توجه کنند!

اگر کارمند سخت کوشی هستید و به کارتان توجه دارید، بدانید که به راحتی این حالت از کنترل شما خارج می شود و خواهید دید که استراحت های کاری و مرخصی هایتان به دلیل مریضی و بیماری پر خواهند شد. شاید فکر می کنید دنیا بدون شما به آخر می رسد، نگران نباشید اینطور نخواهد شد. در کل، بیماری یک علامت است از طرف بدن، که به ما می گوید کمی آرامتر پیش برویم و باید کمی استراحت کنیم. طبق تحقیقات علم پزشکی و روانپزشکی :

«بدن و مغز انسان برای کار بدون استراحت، طراحی نشده اند. در هر 90 تا 120 دقیقه کاری، بدن باید یک استراحت کوتاه داشته باشد. افرادی که در محل کار خود به شدت مشغول هستند برنامه کاری کاملا فشرده ای دارند که باید از طرف رئسای خود به خوبی حمایت شوند، مثلا فرصتهایی را برای آنها فراهم کنند تا کمی استراحت کرده و برنامه های کاری خود را کنترل کنند. مسلما نمی توان کارهای رئیس را کنترل کرد و یا خط مشی محل کار خود را تغییر داد تا حجم کاری کمتر شود، بلکه باید تمرکز را بر روی خودمان بگذاریم تا ببینیم آیا می توانیم جوابگوی وضعیت موجود باشیم؟ »

اگر استراحت را در برنامه کاری خود نگنجانید، بدن خود را زیر بار کار از بین خواهید برد. اجرای تغییر شاید کار سختی باشد ولی استفاده از زمان برای یک استراحت کوتاه آسانتر از کنار گذاشتن شغل برای یک مدت نامعلوم است. در محل کار خود اگر استراحت نهاری دارید حتما از آن استفاده کنید. بعد از 90 تا 120 دقیقه حتی برای نوشیدن یک لیوان آب از پشت میز کار خود بلند شوید. برای یک مدت کوتاه آرام باشید و به هیچ چیزی فکر نکنید. مهمتر اینکه اگر از استراحت خود بزنید، کارکرد و بهره وری خود را پایین آورده اید. 

زندگیتان را شبیه به یک بازی کنید تا تشویق شوید کارهایتان را انجام دهید.

رفتن به باشگاه ورزشی به مدت 1 ساعت، 2 امتیاز قرمز. تمیز کردن دستشویی 15 امتیاز قرمز ( کار سخت، امتیاز بیشتر) . این طرحی است برای اینکه زندگی تان را شبیه به بازی و مسابقه کنید و انجام هر کاری را بر اساس امتیاز پیش ببرید.

این یک سیستمی است که خودتان طراح آن هستید و روزانه آن را انجام می دهید و در قبال آن به خود جایزه می دهید. ایده اصلی این طرح این است که به انجام کارهایی که دوست ندارید تشویق شوید و هدف آن این است که این بازی برایتان جالب و سرگرم کننده نیز باشد؛ به جای ایجاد چک لیست های بلند بالا و کسل کننده که فقط مجبور به انجام آنها هستیم و البته که این کار پردوام نخواهد بود. حالا با این بازی، اگر بخواهید کاری را که مایل به انجام آن هستید را انجام دهید، اول باید کاری را که دوست ندارید انجام دهید. این بازی به این صورت است :

1-    وظایفی را که مایل به انجام آنها نیستید شناسایی کنید.

کارهایی را که از انجام آن لذت می برید شناسایی کنید. به طور مثال از اتو کردن لباس متنفرید ولی در عوض از نوشیدن یک فنجان قهوه لذت می برید.

2-   برای این وظایف امتیاز تعریف کنید.

برای سازماندهی بهتر این سیستم می توان سه رده امتیازی مختلف تعریف کرد: قرمز «سلامت کلی و زندگی»، آبی «وظایف خسته کننده»، و سبز «مسئولیت های مربوط به شغل».

برای انجام این کار بهتر است از خلاقیت خود استفاده کنید مثلا اگر کسی هستید که مدت زیادی زیر دوش حمام می مانید و زمان خود را تلف می کنید، امتیاز را بر اساس مدت زمان کمتر ایجاد کنید یعنی امتیاز 8 قرمز بر اساس 8 دقیقه زمان مصرفی برای دوش گرفتن. اگر این کار بیشتر از 8 دقیقه طول کشید از امتیاز خود کم کنید. یا اگر فکر می کنید با ورزش صبحگاهی مابقی روز خود را سرحال تر و مفیدتر هستید برای ورزش صبحگاهی امتیاز بیشتری به خود بدهید.

3-  برای انجام کارهایتان پاداشی به خود بدهید مثلا نوشیدن یک فنجان قهوه یا رفتن به رستوران.

پاداش هایی که برای خود تعیین میکنید بهتر است دستیابی آسانی داشته باشند. پاداش دادن شما را به ادامه راه تشویق می کند.

4-   ارزش های امتیازی را در صورت لزوم تغییر دهید.

در برخی موارد بر اساس ضرورت امتیاز دهی را تعیین کنید. در لیست کارهای همه ما وظایفی وجود دارد که از انجام آنها متنفریم. پس بهتر است برای انجام این کارها برای خود پاداش بگذارید و امتیاز بیشتری به خود بدهید. به این صورت که بین تلاش روانی که لازمه انجام وظایف است و نتیجه انگیزه بخش آن تعادل عملی ایجاد کنید. مثلا برای شستن دستشویی که زیاد مطلوب هیچ کس نیست 15 امتیاز قرمز بگذارید.

به بازی تبدیل کردن وظایف برای هر شخصی مناسب نیست اگر از نوع تیپ شخصیتی A  هستید نیازی به این برنامه ندارید یعنی کسی که به طور منظم وظایف خود را انجام میدهد. در غیر اینصورت این سیستم را امتحان کنید تا به سرعت تبدیل به شخصیتی منظم شوید.

منبع خلاقیت نسبت به انتقاد، درونی تر و طبیعی تر است.

همه ما قادر هستیم انتقاد کنیم و راه آن را بلد هسیتم. در مورد کارهای دیگران و اشاره کردن به عیب ها به راحتی می توانیم انتقاد کنیم. ولی برای خلاقیت و ایجاد کردن احساس می کنیم در توانایی ما ایرادی وجود دارد و می گوییم دلیل آن این است که انسان خلاقی نیستیم؛ در صورتیکه دلیل آن این است که برای انتقاد کردن به دلیل طبیعی بودن، مرتب آن را انجام می دهیم و تبدیل به تمرین روزانه ما می شود؛ ولی برای خلاقیت، تمرین نمی کنیم و فکر می کنیم خلاقیت باید یک منبع طبیعی و درونی داشته باشد.

سوال این است که چه کسی اولین قدم را برمی دارد؟ ابتکار در یک پروژه، بلاگ، مقاله ای در ویکیپدیا یا یک سفر کوتاه خانوادگی اینها همه چیزهایی نیست که به طور طبیعی به ذهن افراد برسد؛ این افراد برای این کارها با چالش هایی دست و پنجه نرم می کنند؛ حتی ممکن است این افراد برای انجام این کارها مسئول هم نباشند. افراد کمی هستند که باور دارند قادر به ابتکار مفید و موثری هستند. ولی درست برعکس تقریبا همه افراد باور دارند که قادر به اصلاح کردن دیگران و بازخورد دادن به دیگران یا همان انتقاد کردن هستند.

نویسنده ای در این مورد می گوید : «فکر نمی کنم کمبود هنرمندان به دلیل کمبود افراد خلاقی باشد که به طور ذاتی هنرمند هستند؛ خلاقیت ربطی به توانایی ذاتی برای خلق کردن ندارد. فکر می کنم مسئله خلاقیت به باور و ایمان شخص برمی گردد، ایمان به اینکه برای شما انجام کاری ممکن و قابل قبول است. درهای خلاقیت فقط برای مدتی کاملا باز هستند ولی به اکثر افراد اینطور القا می شود که شغل آنها فقط دنیا را کپی یا اصلاح می کند ولی نمی تواند دنیایی را طراحی کند.»

کار ما در زندگی دیدن خطاهای دیگران و گرفتن اشتباهات و انتقاد کردن، نیست. وقتی به این نتیجه می رسید که چیزی را از بین ببرید و خراب کنید به این فکر کنید که به جای از بین بردن چه چیزی را می توانید بسازید.

10 توصیه برای انتخاب شدن در مصاحبه شغلی

یافتن یک شغل خودش به تنهایی کار سختی است چه برسد به گذراندن مصاحبه های جان فرسا برای استخدام شدن. در این مقاله تمام آن چیزی که لازم دارید تا در مورد قبول شدن در یک مصاحبه بدون استرس بدانید، در اختیارتان قرار می گیرد. 

10- اول مصاحبه را بگیرید.

قبل از اینکه در مصاحبه خود گل بکارید باید آن را بدست آورید. این به معنی داشتن یک رزومه تمام عیار است. در مورد طول مدت بیکاری خود چیزی ننویسید یا نگویید. رزومه خود را با دست راست خود به فرد گزینشگر بدهید.

9- از قبل آمادگی داشته باشید.

خوب حالا مصاحبه را گرفته اید و یک مرحله جلو رفته اید اما هنوز قبل از وارد شدن به محل مصاحبه،کلی کار برای انجام دارید. دلیل عمده ای که اکثر افراد در مصاحبه های شغلی گیر می کنند این است که از قبل آمادگی ندارند. بنابراین تا جاییکه می توانید در مورد آن شرکت اطلاعات کسب کنید. در مورد آن شغل تحقیق کنید و به صورت فرمول شده استراتژی را که شما را در آن مصاحبه سرپا نگه می دارد برای خود ایجاد کنید.

8- در اولین برخورد بهترین تأثیر را بگذارید.

مصاحبه شغلی شما در همان ثانیه ای که وارد اتاق مصاحبه می شوید شروع می شود. بنابراین برای این کار هم آماده باشید و اگر لازم بود این کار را تمرین کنید. اما بیشتر از هر چیزی یاد بگیرید چطور در برخورد اول تأثیر مثبت بر گزینشگر داشته باشید هر کاری که می توانید برای این کار انجام دهید: مثلا سروقت برسید، لباس مرتب بپوشید و خود را مرتب کنید و مراقب زبان بدنتان باشید. به یاد داشته باشید که اگر بی میل و رغبت آنجا باشید آنها با برخورد شما خواهند فهمید.

7- سوالهای سخت را جواب دهید.

حالا که داخل اتاق مصاحبه شده اید زمان پاسخ گویی به سوالات مصاحبه است. در مورد سوالاتی که باید به آنها پاسخ دهید تحقیق کنید سوالاتی نظیر بزرگترین نقطه ضعف شما چیست؟ آیا تا به حال اخراج شده اید؟ در مورد چالش هایی که با همکار خود داشته اید بگویید؟ یا حتی در مورد خودتان بگویید؟ اکثر پاسخ های شما باید از یک الگوی خاص پیروی کند بفهمید که چرا این سوالات از شما پرسیده می شود و انگیزه پنهانی آنها از طرح این سوالات چیست. همچنین از طفره رفتن از پاسخ به یک سری سوالات واهمه نداشته باشید.

6- خودتان نیز سوالاتی را بپرسید.

مصاحبه شما نباید یک طرفه باشد و فقط یک نفر سوال بپرسد. این فرصت شماست تا نه برای تأثیر گذاری بلکه برای شناخت بیشتر شغلی که برای آن تقاضا داده اید بیشتر بدانید. سوالاتی بپرسید که شما را خوب به نظر برساند ، همچنین سوالاتی که نشان دهد آیا شما برای این کار مناسب هستید یا نه. با آماده کردن سوالات درست می توانید یک قدم جلوتر از سایر رقابت کنندگان خود باشید.

5-به ویژگیهای خوب خود تأکنیدکنید.

احتمالا شاید احساس کنید که باید فروتن باشید ولی اینطور نیست. بدون خجالت در مورد ارتقاء شخصیتی خود حرف بزنید. در واقع این تنها چیزی است که واقعا می توانید برای نشان دادن ویژگیهای خوب خود مطرح کنید. اگر نمی توانید از خودتان تعریف کنید به یاد داشته باشید که خصوصیات بالقوه ارزشمندتر از تجربیات است : اگر بتوانید نشان دهید که به درد استخدام کردن می خورید بدانید که استخدام می شوید.

4-از تله های رایج پرهیز کنید.

حالا که یاد گرفته اید که چه کار کنید مهم است که بدانید که چه کارهایی نباید انجام دهید. حتی کاری که به سادگی زبان منفی بدن شما باشد که منجر به خرابکاری و از دست دادن فرصت های شما باشد. بنابراین مطمئن شوید که ندانسته به خود آسیب نزنید. در مورد کارهایی که نباید انجام دهید تحقیق کنید و مطمئن شوید که بیش از حد مسائل خود را مخصوصا مسائل زندگی شخصی خود را در میان نگذارید. تا زمانیکه هیچ پرچم قرمزی بلند نشده می توانید پیش بروید.

3-اگر خرابکاری شد آن را درست کنید.

اگر با آمادگی درست مصاحبه خود را با آرامش پیش ببرید امیدی هست که آن شغل را بدست آورید. اما اگر پاسخی را اشتباه دادید یا از خودتان زیاد تعریف کردید سریع آن را درست کنید و همه چیز را سرجای خود بگذارید. اگر مصاحبه را با این فکر که افتضاح شده به پایان برسانید و آن محل را ترک کنید می توانید درخواست مصاحبه دوم را بکنید و در آن مصاحبه در مورد مسائل خود توضیح دهید.

2- بعد از مصاحبه باز پیگیری کنید.

اجازه ندهید با اتمام مصاحبه دیگر آنها صدای شما را هم نشوند. بعد از مصاحبه نیز پیگیری کنید و با این کار به آنها کمک کنید شما را به یاد بیاورند و رزومه شما به فراموشی سپرده نشود. می توانید با فرستادن یک ایمیل کوتاه با مضمون تشکر از وقتی که برای شما گذاشتند این کار را انجام دهید. البته اینکار را موقعی انجام دهید که می دانید مصاحبه خوبی داشته اید و همه چیز خوب پیش رفته است. 

1-    اگر استخدام نشدید دلیل آن را بفهمید.

متأسفانه حتی اگر مصاحبه تان خوب پیش رفته باشد باز هم به معنی این نیست که شما برنده شده اید و استخدام می شوید. اگر استخدام نشدید بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که دلیل آن را جویا شوید و در مصاحبه های بعدی آن را اصلاح کنید. به مصاحبه خود برگردید و فکر کنید که چه کاری را بهتر می توانستید انجام دهید و آن را برای مصاحبه بعدی خود تمرین کنید. 

 

کلید اصلی ایجاد ارتباط چیست؟

در طول زندگی یاد گرفتن اعتماد برای سلامت روانی بسیار ضروری است ما در این سفر روانی به دنبال ارتباطاتی هستیم که در آن احساس کنیم که به ما اهمیت داده می شود و ما قادر به بیان خود واقعیمان هستیم و در این حالت احساس امنیت می کنیم.

چطور می توان این حس اعتماد را در ارتباطات نزدیک پایه گذاری کرد؟ طبق نظریه کارشناسان، اعتماد کردن دو شکل دارد : اعتماد وابسته به تفکر و اعتماد بدون تفکر

در اعتماد وابسته به تفکر، سطحی از آگاهانه عمل می کند و به توقعات شما از طرف مقابل تان از نظر میزان توجه و تعهد برمی گردد. این اعتماد به راحتی قابل درک است.

اعتماد بدون تفکر شکل نا آگاهانه اعتماد است که چالش های بیشتری را دارد. در این حالت شما به طور اتومات به طرف مقابل اعتماد می کنید حال اگر او واقعا قابل اعتماد باشد، آسیبی نخواهید دید ولی اگر اعتماد ناآگاهانه شما کورکورانه به او اعتماد کند و او قابل اعتماد نباشد، پیامدهای بدی را برای شما خواهد داشت.

در یک تیم تحقیقاتی که بر اساس « مدل خطر کردن تنظیمی » انجام شد اعتماد را در ارتباطات بررسی کردند. این مدل به این صورت است که خودتان نوع خطر را تنظیم می کنید : زمانیکه شما به طرف مقابل اعتماد می کنید احساس امنیت به شما دست می دهد. شما می توانید با او باشید و خود را به او وابسته کنید چراکه احساس می کنید چیزی برای گرفتن دارید. به عبارت دیگر شما احساس می کنید می توانید بدون اینکه خود را به خطر بیندازید به طرف مقابلتان نزدیک شوید. دیگر از خود در مقابل او محافظت نمی کنید و کاملا بی دفاع هستید. برعکس اگر به طرف مقابل اعتماد نکنید احساس می کنید چیزی را می بازید به همین دلیل خود را عقب می کشید. به عبارت دیگر خطر را در نزدیک شدن زیاد از حد به طرف مقابل می بینید؛ نزدیک شدن به کسی که به شما آسیب خواهد زد.

چون اعتماد دو شکل آگاهانه و ناآگاهانه دارد ماهیت خطر تحریف می شود. اگر به دنبال اعتماد نا آگاهانه باشید به مرحله ارزیابی آگاهانه از طرف مقابل نمی رسید اینکه آیا او کسی است که به شما متعهد است و به شما توجه می کند یا خیر؟ پایین آوردن حفاظت شخصی باعث می شود که در رابطه ای که در نهایت نا امن می شود آسیب پذیر شوید. 

آزمایشی بر این مبنا انجام شد که افراد تحت تأثیر اعتماد آگاهانه و نا آگاهانه، چقدر در ارتباطات از خودمحافظت می کنند. در اکثر این آزمایشها، شرکت کنندگان فقط در صورت بودن در یک رابطه منحصر به فرد حاضر به عدم محافظت از خود بودند. محققین به طور خاص علاقمند بودند بفهمند چرا افراد به هشدارهایی که اعتماد آگاهانه به آنها می دهد توجه نمی کنند و به روابط خطرناک ادامه می دهند. فرضیه آنها این است که شاید افراد به طور واضح فکر نمی کنند. برای برخی افراد ممکن است عملکرد مغز در این زمینه خوب نباشد.

مقیاس تفکر که در این تحقیق استفاده می شود حافظه فعالی است که توانایی نگهداری اطلاعات را در سطح آگاهی ما دارد. به شرکت کنندگان 4 تا 8 مسئله ریاضی نشان داده شد (مثلا 8= 3+5 و 5= 7-11) که آنها باید درستی و نادرستی آنها را مشخص می کردند. در نهایت از آنها خواسته شد که نتیجه هر مسئله را به ترتیب به یاد بسپرند.

اگر اعتماد بدون تفکر، ناآگاهانه است شما ممکن است از خود بپرسید چطور می توان آن را با این مقیاس قیاس کرد؟ در اکثر آزمایشات محققین از تستی به نام پیوستگی ضمنی استفاده کردند. آنها برای ارزیابی اعتماد نسبت به  طرف مقابل نسخه خاصی را درست کردند. اعتماد وابسته به تفکر سه حالت دارد :

1- ایمان به عشق طرف مقابل ( من مطمئن هستم که طرف مقابل من همیشه می خواهد در این ارتباط بماند)

2- ایمان به نزدیکی طرف مقابل (طرف مقابل من از هر شخص دیگری در زندگی به من نزدیکتر است)

3- ارزیابی طرف مقابل (مهربان، خون گرم، نکوهشی، قضاوتی).

محققین انتظار داشتند که افرادی که  بیشتر تمایل دارند هشدارهایی که از طرف اعتماد وابسته به تفکر داده می شود را نادیده بگیرند، کسانی هستند که اعتماد بدون تفکر زیاد و حافظه فعال کمی دارند.  این افراد کسانی هستند که بیشتر در دام ارتباطات با خطرپذیری بالا می افتند و به کسی نزدیک می شوند که در نهایت او را رد می کند.

این محققین همچنین پیشنهاد می کنند که کسانی که هم حافظه فعال کم و هم اعتماد بدون تفکر کمی دارند نمی توانند شخص مناسب را برای خود پیدا کنند. به دلیل نبود اعتماد و بهره نبردن از منافع اعتماد متقابل، این افراد در ارتباطات خود از فرصت ها و موفقیت هایی که در آینده برای آنها وجود دارد بی بهره اند.

این آزمایشات جالب و پیچیده چندین نتیجه را برای کسانی که در اعتماد کردن مسئله دارند بیان می کند:

1-    اعتماد بدون تفکر خود را بسنجید.

در قالب تعریف دانستن اینکه به طور ناخودآگاه چه احساسی داریم سخت است. با مطالعه الگوهای رفتاری گذشته در ارتباطاتی که داشته اید می توان نگرشی را بدست آورد. آیا بدون اینکه شخصی را خوب بشناسید به سرعت وارد ارتباط می شوید؟ در ارتباطی که هم اکنون در آن هستید آیا اغلب طرف مقابل خود را بدون اینکه لیاقت داشته باشد می پذیرید و او را قبول دارید؟ یا آیا شما بی جهت در مورد رفتن در یک ارتباط جدید مشکوک و محتاط هستید؟ آیا قبل از اینکه به طرف مقابل اجازه دهید تا خود واقعیتان را بشناسد مدت طولانی منتظر می مانید و بعد وارد رابطه می شوید؟

2-   زمانیکه مشغله ذهنی دارید تصمیمات ارتباطی نگیرید.

چیزی که به این گروه تحقیق برای مطالعه تمرکز خاصی را داد این واقعیت بود که آنها مقوله حافظه فعال را وارد تحقیق کردند. آنها نشان دادند کسانی که قدرتهای شناختی شان ضعیف است وارد اعتماد وابسته به تفکر نمی شوند اینکه آیا به طرف مقابل اعتماد کنند یا نه؟ زمانیکه شما از نظر ذهنی خسته هستید ممکن است تصمیمات ضعیفی را در ارتباط خود بگیرید.

3-  در سطوح اعتماد خود تعادلی را بین بدست آوردن و از دست دادن پیدا کنید.

ما در ارتباطات خود بیشتر به دنبال بدست آوردن ها یا از دست دادن ها هستیم. اجازه ندهید اعتماد بدون تفکر، اعتماد وابسته به تفکر شما را در خود غرق کند و یا حتی برعکس. شما به هر دو این اعتمادها نیاز دارید تا بتوانید در حفاظت شخصی خود و توانایی برقراری ارتباط با طرف مقابل تعادل ایجاد کنید.

ساختن اعتماد یک پروسه تمام نشدنی است که در طول کل زندگی شما ادامه خواهد داشت. وقتی می توانیم اعتماد را با نزدیک ترین شخص به خودمان ایجاد کنیم می توانیم از این پروسه (اعتماد) برای حفظ یک ارتباط قوی، اساسی و تحمل پذیر استفاده کنیم.

 

چطور آیس کافی درست کنیم؟

قهوه دم کرده طعم مطبوعی دارد ولی تمام شدن آن به معنی پایان تجربه لذت شما نیست. بعد از نوشیدن قهوه، تقاله های آن را دور نریزید با انجام یک سری کارهای ساده می توانید نوشیدنی لذیذی از تفاله های آن درست کنید که به آن قهوه گرانیتا می گویند. روش آماده کردن قهوه گرانیتا به این صورت است که تفاله های قهوه را دوباره خیس کنید و به آن شکر و نمک اضافه کنید سپس آن را در فریزر قرار داده تا یک نوشیدنی فریز شده درست شود. این خیساندن اضافی، یخ زدن و نمک و شکر باعث ایجاد مزه گرانیتایی قهوه می شود یعنی درست طعمی مانند همان طعم اولیه قهوه موقع دم کردن را می دهد و در نهایت قهوه سرد محصول شما خواهد بود که طعمی مانند همان دانه های قهوه هنگام دم کردن را می دهد. آیس کافی می تواند نام دیگر این نوشیدنی خوش طعم باشد.

نگذارید درگیر جزئیات شوید.

همه به اهمیت جزئیات تأکید دارند. ولی گاهی درگیر جزئیات شدن می تواند شما را از انجام واقعی کار بازدارد. اگر مراقب نباشید و خیلی زود درگیر جزئیات شوید، اشتیاق شما از بین می رود و در پیشرفت شما وقفه ایجاد می شود. به نظر می رسد این متد فکری به « انجام دادن بهتر از بی نقص بودن است» برمی گردد. برای بی نقص انجام دادن کارها به وقت نیاز داریم و به طور قابل ملاحظه ای از همان شروع کار، از برنامه کاری عقب می مانید، روحیه تان تضعیف می شود و شانس موفقیت تان کم می شود . جزئیات را نادیده بگیرید تا از این پیامدها در امان باشید. 

چطور تغییرات را بپذیریم ؟

تصور کنید که یک شرکت برق قصد دارد از ملک شما یک خط برق پرصدا را عبور دهد که باعث بدمنظره شدن ملک شما می شود. آنها از شما می پرسند که چقدر به شما پول دهند تا شما اجازه دهید این اتفاق بیفتد؟ احتمالا پول زیادی را مطالبه خواهید کرد. حالا تصور کنید که این خط برق قبلا در ملک شما وجود داشته و حالا این شما هستید که از شرکت برق می خواهید که این خط را از ملک شما بردارد حالا شما چقدر به شرکت برق پول می دهید تا از شر این خط برق خلاص شوید؟ آیا همان مبلغ را می دهید یا کمتر؟ 

اکثر افراد پول بیشتری را برای ایجاد این خط برق درخواست می کنند ولی برای برداشتن آن پول کمتری را حاضرند بپردازند. این تفاوت به دلیل یک ویژگی شناختی است که در اکثر افراد وجود دارد.  زمانیکه ما با تغییراتی مواجه می شویم که نمی دانیم برای ما چه چیزی را به ارمغان می آورند، معمولا ضررهای آن را بیشتر از منافعش می بینیم. البته این گرایش از نظر روانی کاملا قابل فهم است ولی متاسفانه می تواند شما را از پیشرفت کردن و جلو رفتن عقب بیندازد و مانع شما شود.

تغییرات در همه جای زندگی ما وجود دارد. مثلا در تغییرات شغلی ما آمادگی بیشتری داریم در یک مطالعه اخیر که وزارت کار آمریکا انجام داده است یک شخص به طور متوسط در سالهای بین 18 و 46 سالگی 11 شغل عوض می کند که به این معنی است که هر 2 سال و نیم یکبار هر فردی شغل خود را تغییر می دهد.

در دنیای گسترده تر، تغییرات اقتصادی، جمعیتی و تکنولوژی ما را مجبور به پذیرفتن هر گونه تغییری می کنند چه بخواهیم و چه نخواهیم. بحران مالی سال 2008 یک اتفاقی که فقط یکبار در طول عمر اتفاق می افتد نبود، بلکه از سال 1986 تا سال 2008 این بحران یکی از 6 بحران مالی بود که اتفاق افتاد. در یک بعد زمانی وسیعتر، پیر شدن جمعیت در ژاپن و روسیه باعث کند شدن رشد اقتصادی شد، در صورتیکه در برزیل و چین رشد جمعیتی نقش کلیدی را در پیشرفت اقتصادی آنها داشت. در عین حال در این 30 سال گذشته با رشد متداوم کامپیوتری شدن جوامع، تغییرات در اکثر عرصه های زندگی افراد ایجاد شده است ؛ تغییراتی در خرید کردن، یاد گیری، و معاشرت کردن.

بنابراین چطور می توانیم از این تغییرات سریع دنیا، منفعت خود را ببریم؟ شما در مقابل این اتفاقات بیرونی آسیب پذیر خواهید بود چراکه خارج از کنترل ما هستند؛ در عین حال اگر هم بخواهیم هر جا که باد وزید ما هم به باد تکیه دهیم باد ما را خواهد برد. بنابراین چطور می توان تغییرات را پذیرفت و در عین حال در برابر برخی چیزها ایستادگی کرد؟

پذیرش تغییرات

با بالا بردن گزینه ها و انتخابات خود، آماده هر گونه تغییر در شغل خود باشید تا آمادگی واکنش به هر چه که دنیا برای شما دارد را داشته باشید. فعال باشید. در محل فعلی کار خود به دنبال فرصت های بکر برای رشد سازمان خود باشید. اگر در ابتکارات جدید اولین باشید خودتان هم آن را رهبری خواهید کرد.

با هر گونه نامعلومی و تردید راحت باشید. مهم نیست که در حال حاضر خط کاری شما چیست شما می توانید تصمیمات هوشمندانه تری را با دانستن این مسئله که آینده نامعلوم است اتخاذ کنید. از طرح هایی که از واقعیت های گذشته استفاده می کند اگاه باشید تا فروشها و سودهایی که در آینده وجود دارد را پیش بینی کنید. به دقت مدلهای ریاضی را که از فرضیات گذشته استفاده می کند بررسی کنید به طور مثال بیشتر مدلها برای امنیت پشتیبانی وام های بانکی در نیمه دهه 2000 برا ساس نقص هایی بنا نهاده شد که از دهه های قبل ایجاد شده بود .

ایستادگی در برابر دو اصل ثابت

اگرچه تغییرات در بیشتر جنبه های دنیا وارد شده و نفوذ پیدا کرده است ولی دو اصل در طول قرنها ثابت مانده است: اصول اقتصادی و کمال انسانی . رفتن در میان گرایشات جدید و همهمه های روزمزه راحت است ولی این اصل ها برای راه کارهای طولانی مدت بنیادی هستند. در هر نسلی، به نظر می رسد گروهی از شرکت ها این اصل های پایه ای اقتصادی در مورد سودها و زیان ها را نادیده گرفته اند. در اواخر دهه 1990 شرکت های دات کام وجود داشتند که اکثر آنها ظرف مدت کوتاهی از کار بیکار شدند. در آینده نزدیک برخی شرکت های رسانه ای اجتماعی نیز به همین سرنوشت دچار می شوند. با این حال که با رشد سرمایه و جذب ایده ها می توان علاقه عموم را به دست آورد، ولی در نهایت اگر سودی در شرکتها در گردش نباشد نمی توانند در بازار کار دوام بیاورند.

همین حالت در مورد دوستان، همکاران، صاحبکاران، و مشتریان وجود دارد به این صورت که آنها به اعتبار و انسانیت شما ارج می نهند. متأسفانه این عبارت کاملا درست است که «20 سال طول می کشدکه یک اعتبار ایجاد شود و 5 دقیقه طول می کشد که به باد رود.»

بنابراین پایه گذاری کردن یک کد اخلاقی مشخص، حیاتی است. نه فقط به قدرتهای اخلاقی بلکه به ضعفهای اخلاقی نیز فکر کنید. به طور خلاصه آماده یادگیری مهارت های جدید باشید، از گرایشات جدید بهره ببرید و خود را با بحران های پیش بینی نشده وفق دهید ، در غیر این صورت دنیا تغییر می کند و شما از این تغییرات جا می مانید.  اما هرگز از اصول بنیادی اقتصادی و مخصوصا کمال انسانی خود غافل نباشید. 

جالب توجه آقایان

حتما تا به حال برای آقایان این اتفاق افتاده است که هنگام پیراهن خریدن، پیراهن کاملا اندازه است ولی به تنشان خوب نمی نشیند. شاید بهتر است که هنگام پرو کردن لباس بنشینید! برای بهتر به نظر رسیدن لباس به تن، هنگام پرو کردن لباس، آقایان باید بنشینند. این مسئله زمانی مهمتر می شود که آقایان بخواهند پیراهن های تنگ تر و کاملا متناسب با اندام را امتحان کنند. در این حالت شاید زمانی که ایستاده اید لباس خوب به نظر برسد ولی هنگام نشستن لباس تنگ تر می شود و فاصله بین دکمه ها باز می شود و لباس متناسب به نظر نمی رسد. 

13 ویتامین ضروری برای بدن

ویتامین هایی که برای بدن ما ضروری هستند در تمام غذاها یافت می شوند . غذاهایی که این ویتامین ها را در بر دارند در جدول زیر نشان داده شده است بنابراین می توانید برنامه غذایی خود را به این صورت تنظیم کنید. این چرخه رنگی ویتامین های A, B, C, D, E, K را در گروه های غذایی مشخص کرده است و به راحتی می توان با یک نگاه به جدول تشخیص داد که اگر سبزیجاتی مانند کلم بروکلی و اسفناچ را نخورید ویتامین k به میزان کافی به بدنتان نمی رسد. به عبارت دیگر اکثر غذاها می توانند ویتامین E و B3را برای بدن تأمین کنند.

این ویتامین ها در چه غذاهایی یافت می شوند:

سبزیجات : سویا، سیب زمینی، هویج، چقندر، فلفل، اسفناج، بروکلی، کلم، لوبیا، لوبیا سبز، قارچ، کلم

میوه جات : پرتقال، کیوی، موز، انبه، پاپایا، آواکادو، گوجه

غلات : غله کامل، جو، نان، برنج

لبنیات : شیر، پنیر، کره، ماست، زرده تخم مرغ

گوشت / ماهی : ماهی ، گوشت قرمز، جگر، گوشت پرندگان، صدف

مغزیجات : بادام، بادام زمینی، تخمه آفتابگردان

روغن : روغن گیاهی، روغن مغز ( روغن هسته انگور)