آیا نوع خمیردندان در مراقبت از دندان ها مؤثر است؟

زمانیکه به داروخانه می رویم با انبوهی از انواع خمیر دندان ها مواجه می شویم که نمی دانیم کدامیک برای دندان های ما مناسب هستند. بهتر است بدانید نوع خمیر دندانی که خریداری می کنید در سلامت دندان هایتان مؤثر است بنابراین دانستن اثرات انواع مختلف خمیر دندان برایتان مفید خواهد بود:

  • سفید کننده ها: در این نوع خمیر دندان ها ساینده هایی استفاده می شود که لکه های سطحی را در قشر مینایی دندان از بین می برد. استفاده بیش از حد از این خمیر دندان ها باعث از بین رفتن لایه مینایی دندان می شود و ایجاد حساسیت می کند.
  • خمیر دندان مخصوص دندان های حساس: در این نوع خمیر دندان ها پتاسیم نیترات وجود دارد که عصب دندان را آرام می کند.
  • خمیر دندان ضد پوسیدگی (فلوراید): در این نوع خمیر دندان ها میزان فلوراید از سایر خمیر دندان ها بیشتر است. چنانچه میزان پوسیدگی دندان های شما زیاد است، حتی می توانید از دندانپزشک خود در این زمینه نظرخواهی کنید چون خمیر دندان هایی هم وجود دارد که میزان بسیار بالاتری از فلوراید را دارد.

البته مسلم است که باید با دندانپزشک خود در زمینه خرید خمیر دندان مشورت کنید. شاید نیازی به حفاظت های اضافی نداشته باشید و یک خمیر دندان معمولی برای تان مناسب باشد. به طور کل اگر درست مسواک بزنید و از مصرف قهوه، سیگار، نوشابه و آبنبات های ترش خودداری کنید، دندان های سفید و سالم خواهید داشت. در غیر اینصورت برای مراقبت بیشتر بهتر است از خمیر دندان های گران قیمت به جای معمولی استفاده کنید.

4 راهنمایی برای از بین بردن کسالت در همسران

بله، این یک مشکل واقعی است که زن و یا شوهر از هم خسته شوند برای مشاورین مطرح کردن این شکایت از طرف مراجعین بسیار تکراری شده است. خوشبختانه می توان این وضعیت را به آسانی درست کرد ولی متأسفانه، اخرین چیزی که زن و شوهر مایل به دیدن آن هستند منشاء و مبدأ این مشکل است که می تواند یکی از خودشان باشد. گاهی تمام صفات اخلاقی که زمانی جذاب بودند تبدیل به بزرگترین ناراحتی یکی از طرفین می شود. چیزیکه سابقا امنیت را در رابطه ایجاد می کرده اکنون خسته کننده شده است.  

مسأله این است که نه شما تغییر کرده اید نه همسرتان، تمام صفات اخلاقی که باعث جذب و توجه شما شده است هنوز در همسرتان وجود دارد ولی موضوع این است که دیگر آن صفات برای شما مسحور کننده نیستند چراکه تمام توجه تان به جنبه هایی از رابطه جلب شده است که نارضایتی شما را برمی انگیزد. خبر بد اینجاست که همیشه مرغ همسایه غاز است، ما هم مانند سایرین این باور یا بهتر بگوییم این خیال را داریم که «اگر با کس دیگری به غیر از او ازدواج می کردم الان احساس کسالت را نداشتم، کسی که جالبتر، خلاقتر، با ذوق تر و هیجان انگیزتر از همسرم باشد.» اگر به جای تکراری شدن همسرتان به دنبال ماجراجویی، تحریک و هیجان در زندگی تان هستید بهتر است خودتان آنها را بر روی همسرتان پیاده کنید. هیچ وقت به این فکر نکنید که در انتخاب همسرتان اشتباه کرده اید، شما کسی را انتخاب کرده اید که برخی نیازهای شما را می تواند در زندگی برآورده کند، نه همه نیازهای شما را. هیچ کس نمی تواند در زندگی تمامی نیازهای طرف مقابلش را برآورده کند (مگر اینکه در رویاهایتان چنین کسی وجود داشته باشد).

خبر خوب این است که ما توانایی ایجاد تغییر در کیفیت رابطه زناشویی را داریم بدون اینکه همسرمان تبدیل به مرد یا زن رویاهایمان شود:

1-    تمرکز خود را بر روی نکات اخلاقی بگذارید که دوست شان دارید، مخصوصا صفات اخلاقی که در همان ابتدا باعث علاقمند شدن شما به همسرتان شده است. هیچ وقت فقط قدردان خودتان نباشید از او هم قدردانی کنید. اجازه ندهید یک روز بدون اینکه از همسرتان قدردانی کنید سپری شود.

2-    اگر نتوانیم وضعیتی را تغییر دهیم بهتر است روش فکری خود را تغییر دهیم. گاهی کسالت در نتیجه خشم و ناراحتی سرکوب شده و مطرح نشده ایجاد می شود. زمانیکه به جای آرزو کردن و خیال و اوهام از تغییر همسرمان، به واقعیت رو می آوریم و مسئولیت واقعیات مواجه شده را قبول می کنیم، می توانیم به درون خود نگاه کنیم و ببینیم آیا حقیقتی در انتظار بیرون ریخته شدن و بیان شدن هست که بتواند به این رابطه یکنواخت سرزندگی و طراوت ببخشد؟

3-    به کسالتی که ایجاد شده توجه نکنید، کاری که شما می کنید درست مثل این است که به یک عکس که سالها پیش از همسرتان گرفته اید و در آلبوم گذاشته اید خیره شده اید. ما این انتخاب را نیز داریم که نگاهی تازه تر به همسرمان داشته باشیم و ببینیم آیا در خلال این سالها او تغییراتی کرده است یا خیر؟ و کلماتی را بیان کنیم که نشان دهنده تأیید و قدردانی ما از رشد و پیشرفت اوست.

4-    کسانی که احساس کسالت می کنند اغلب از زندگی خودشان خسته هستند. آیا رویاهای انجام نشده دارید؟ آیا به جای اینکه رویاهایتان را دنبال کنید، بهانه می آورید که نتوانسته اید به آنها برسید؟ چه کاری باید برای ایجاد هیجان و شوق در زندگی انجام دهید؟ خود را با شکایت کردن کسل نکنید و از این حالت بیرون بیایید و شروع به ریسک کردن کنید. به جای غر زدن در مورد همسرتان یا بهانه آوردن که چرا نمی توانید به خواسته هایتان برسید، قبل از اینکه فرصت زندگی تان در این دنیا تمام شود در مورد خواسته هایتان شفاف عمل کنید و آنها را انجام دهید.

اگر این کارها را انجام دهید نه تنها رابطه تان بلکه زندگی خودتان را نجات داده اید و از این حالت رخوت و کسالت خارج می شوید؛ هر چند که ممکن است انجام این کارها چالش برانگیز باشد. اما چه کسی می داند؟ شاید در لبه پرتگاه زندگی هم بتوان از زندگی لذت برد. وقتی همسرتان ببیند که چقدر در حال لذت بردن از زندگی هستید او هم به شما ملحق خواهد شد.

چه نوع متفکری هستید؟

دو نوع طرز تفکر داریم:

1-    طرز تفکر همگرا

2-    طرز تفکر واگرا (انشعاب پذیر)

 

1-    طرز تفکر همگرا :  این نوع طرز تفکر مانند جواب دادن به سوال چند جوابیست (هرچند در زندگی واقعی اغلب فقط دو انتخاب وجود دارد) تصور کنید که یک سوال چند گزینه ای دارید و شما جواب درست را از بین چند گزینه انتخاب می کنید.

زمانیکه خود را در مقابل دو انتخاب می گذاریم در حال تفکر همگرا هستیم،  به طور مثال فرض کنید بیمار شده اید و در مورد واکنش دوستان فقط به دو احتمال فکر می کنید: دوستانی که به دیدن شما می آیند پس به شما توجه می کنند و دوستانی که به دیدن شما نمی آیند پس به شما توجه نمی کنند. مثال دیگر، فرض کنید برای شغل آینده خود فقط دو انتخاب را در نظر می گیرید: یا مدرس حقوق در دانشگاه می شوید یا هیچ شغل دیگری را نمی خواهید.

این نوع طرز تفکر ابزار شناختی مهمی در مسائل علمی و ریاضی محسوب می شود، مسلم است که احمقانه است که وقتی 2+2 می شود 4 ، ما به احتمالات دیگر هم بیندیشیم.

ولی در زندگی، داشتن این نوع طرز تفکر، زندگی و نگرش محدودی را ایجاد می کند فرض کنید به خودتان بگویید یا ورزش ایروبیک یا هیچی! با این نوع طرز فکر اگر به شما بگویند به دلیلی نمی توانید این ورزش را انجام دهید شما گزینه بعدی یعنی هیچی را باید انتخاب کنید و هیچ ورزشی نکنید. یا فرض کنید راجع به شغل دو دیدگاه داشته باشید یا خوب است یا افتضاح ؛ اگر همین دو دیدگاه را داشته باشید و شغل تان خوب نباشد پس افتضاح است و با این دیدگاه دیگر از شغل تان لذت نمی برید.

1-    طرز تفکر واگرا: در مقایسه با تفکر همگرا، این نوع تفکر در جهات مختلفی گسترده می شود به عبارت دیگر کسی که به این گونه تفکر می کند ذهن خود را در همه جهات باز می گذارد. در این نوع تفکر، احتمالات در زندگی باز هستند و با داشتن این نوع تفکر، ما به سمت احتمالاتی که در وهله اول دیده نمی شوند هدایت می شویم.

 

یک متفکر واگرا به دنبال گزینه های مختلفی است بنابراین به جای انتخاب فقط دو گزینه به دنبال احتمالات دیگر نیز می گردد. به طور مثال فرض کنید پروژه ای را در زمینه کاری و تخصص خود آغاز کرده اید با توجه به مهارت خود، پیش بینی کرده اید که این پروژه در یک ماه بعد تمام شود و به همکاران خود این زمان را اعلام می کنید. ولی در حین انجام کار متوجه مسائلی می شوید که خارج از پیش بینی های شما بوده و پروژه شما متوقف می شود. اگر اهل تفکر همگرا باشید یک گزینه دیگر دارید قطع انجام پروژه و فراموشی کامل آن. ولی اگر اهل تفکر واگرا باشید بعد از ایجاد مشکلات به احتمالات دیگر نیز فکر می کنید و به دنبال راه چاره می گردید و تسلیم نمی شوید. درواقع می توان گفت مسئولیت کامل کار خود را به عهده می گیرید و تلاش می کنید و تا اخذ نتیجه پیش می روید.

مثالی که برای تفکر همگرا در مورد بیماری و عیادت دوستان زده شد را به خاطر دارید بیایید آنرا در قالب تفکر واگرا قرار دهیم: زمانیکه ذهن خود را بر روی احتمالات دیگر باز کنیم متوجه می شویم دوستانی که فکر می کردیم چون به عیادت ما نیامدند پس به ما توجه نمی کنند، هنوز هم به ما توجه دارند. مثلا یکی از آنها به دلیل تجربه ناخوشایندی که از این بیماری داشته نتوانسته است به دیدن ما بیاید یا دوستی دیگر بدون اینکه اطلاع دهد خودش در بستر بیماری بوده است.

حالا ببینید جزء کدامیک از این دو نوع تفکر هستید. اگر متفکر همگرا هستید پس انتخابات محدودی در زندگی دارید. ولی چنانچه می خواهید از این نوع تفکر دست بردارید و واگرایانه فکر کنید می توانید تمرین زیر را انجام دهید:

هر وقت در شرایط تفکر این و آن قرار گرفتید از خودتان بپرسید آیا مطمئن هستم؟ با این ترفند دیگر به راحتی دیگران را قضاوت نمی کنید و همیشه احتمالات دیگر را هم در نظر می گیرید. ذهن خود را باز کنید و ببینید شما را به کجاها می برد.

سخت کوشی بهتر است یا سخت کار کردن!

سخت کوشی و سخت کار کردن دو مقوله متفاوت هستند؛ بین کلنجار رفتن با سختی ها و وقت گذاشتن برای انجام آنها تفاوت وجود دارد. این دو مقوله در دانشگاه برلین مورد مطالعه قرار گرفته است و نتیجه این مطالعات جالب توجه است در یک جمله می توان این یافته را خلاصه کرد: هر چقدر سرتان شلوغ است و زیاد کار می کنید، کمتر نتیجه می گیرید. این تحقیقات به این صورت انجام شد:

در اوایل دهه 1990 یک سری روانشناس به دانشگاه آکادمی هنرهای تاریخی در برلین غربی فرستاده می شوند تا بر روی نوازندگان ویالون این دانشگاه مطالعه کنند. این روانشناسان از استادان این دانشگاه می خواهند تا نوازندگان نخبه و برتر ویالون را معرفی کنند. نام این گروه را نوازندگان برتر گذاشتند. برای مقایسه، گروه دیگری از نوازندگان ویالون در یک مدرسه انتخاب شدند که آنها هم برتر بودند ولی طبق گفته استادان شان در حد نوازندگان دانشگاه موسیقی نبودند. نام این گروه را نوازندگان متوسط گذاشتند. محققین دفترچه هایی را به هر دو گروه دادند که در آن 24 ساعت را به جداول 50 دقیقه ای تقسیم کرده بودند  و از آنها خواستند تا به دقت یادداشت کنند که چطور وقت خود را می گذرانند.

این روانشناسان می خواستند بفهمند که چرا نوازندگان برتر از نوازندگان متوسط بهترند؟ حدسی که می زدند این بود که به دلیل وقت بیشتری که نوازندگان برتر برای کارشان می گذارند در کارشان موفق تر بودند ولی نوازندگان متوسط به وقت گذرانی و لذت از زندگی می پردازند تا وقت گذاشتن بر روی کارشان.

یافته های بدست آمده کاملا این حدس را دگرگون کرد و داستان طور دیگری شد:

هر دو گروه حدود 50 ساعت در هفته برای موسیقی کار می کردند ولی:

  • تفاوت در چگونگی صرف وقت بود، گروه نوازندگان برتر، 3 برابر بیشتر از نوازندگان متوسط تمرین اختصاصی داشتند این تمرین ها که متدی و جدی هستند برای گسترش توانایی نوازندگان انجام می شدند.
  • دلیل دیگر در برنامه ریزی هر دو گروه بود: نوازندگان برتر، در دو دوره مشخص در روز کار خود را انجام می دادند؛ در صورتیکه نوازندگان متوسط برنامه کاری خود را در طول روز پخش می کردند. نموداری که نشاندهنده پیک کاری آنها بود برای نوازندگان متوسط کاملا یکنواخت بود ولی برای نوازندگان برتر دو پیک برجسته را نشان میداد یکی صبح و دیگری بعد از ظهر.
  • دلیل دیگر اثر تفریح بر زندگی و تفکیک آن از کار بود، نوازندگان برتر اوقات بیشتری را به تفریح و آرامش اختصاص می دادند. از نظر استراحت و خواب نیز یک ساعت بیشتر از نوازندگان متوسط می خوابیدند.

سخت کوشی با سخت کار کردن متفاوت است:

  •       سخت کوشی تمرین هدفمند است، خوش گذرانی در این تمرینات جایی ندارد ولی نباید در یک روز زمان زیادی را به این تمرینات اختصاص دهید (نوازندگان برتر در طول روز سه ساعت و نیم تمرین اختصاصی داشتند). در تمرین هدفمند و اختصاصی، پیشرفت در یک مهارت، قابل اندازه گیریست. این حالت، انگیزه و رضایت را در فرد بیشتر می کند. اگر چه سخت کوشی سخت است ولی می تواند آرام و لذت بخش باشد.
  •        سخت کار کردن دویدن این طرف و آن طرف است و تنها چیزی که برایتان دارد حسی از خستگی و استرس است. 

این تحلیل، ما را به نتیجه مهمی می رساند: چه محصل هستید و چه در جایی مشغول به کار ، اگر هدفتان ساختن یک زندگی ایده آل است، کار زیاد و خستگی دشمن شماست. اگر تا دیروقت کار می کنید کار اشتباهی می کنید. زندگی تان را بر اساس سخت کوشی بنا کنید نه سخت کار کردن. کمتر کار کنید اما با توجه و تمرکز کامل کار خود را انجام دهید. زمانیکه کار تمام شد دیگر دست از کار بکشید و از باقیمانده روز خود لذت ببرید.

از بین بردن لکه روغن ماشین در سطح پارکینگ

ایجاد شدن لکه بر روی سطح پارکینگ ظاهر نازیبایی را به خانه ما می دهد اما یک راه آسان برای پاک کردن این لکه ها وجود دارد و آن نوشابه یا همان کوکا کولاست. تمام کاری که باید انجام دهید ریختن نوشابه بر روی لکه است که باید در طول شب بماند. نوشابه نباید دمای یخچال را داشته باشد بهتر است که دمای اتاق را داشته باشد. سپس با یک دستمال آن را خشک کرده و بعد آن را با هر نوع مایع شستشو دهنده بشویید تا کاملا از بین برود.

برای استراحت کردن کجا می روید؟

به نظر میاد که استراحت کردن کار سختی نیست ولی برای برخی افراد واقعا دور از تصور است. برای شما چطور؟ آیا برای استراحت کردن به جایی می روید؟ شاید آنقدر درگیر کار شده اید که حتی یک لحظه هم قطار افکارتان از حرکت باز نمی ایستد. بهتر است هر چه که شما را از استراحت کردن باز می دارد به فراموشی بسپارید چراکه استراحت کردن حتی به مدت چند لحظه کوتاه، از خستگی چشم جلوگیری می کند، عوارض خطرناک زیاد نشستن را کم می کند و انگیزه تان را بالا می برد. به طور مثال من برای استراحت کردن به فعالیت های بدنی می پردازم مثل پیاده روی تا بتوانم از زمان استراحتم بهره وری لازم را ببرم. شاید برای برخی زیر دوش حمام محل استراحت شان باشد یا رفتن به هواخوری و خواندن مقاله های مختلف این سایت به شما استراحت لازم را می دهد.

مایلیم بدانیم شما برای استراحت کجا می روید تصویری از محل استراحت خود برای ما بفرستید و آن را با ما در میان بگذارید.

بالا بردن قدرت ذهن در 8 هفته

در یک مطالعه، محققین به یافته های جدیدی در مورد قدرت مدیتیشن (یا هر گونه ورزش ذهنی) رسیده اند. مدیتیشن علاوه بر مزیت هایی مانند آرام کننده دردهای شدید و استرس می تواند تغییرات قابل توجهی را در بخش های مرتبط مغز با انتقال افکار، حافظه و احساس شخصی ایجاد کند. این مطالعه اینطور توضیح می دهد:

«اگرچه تمرین مدیتیشن به آرام سازی های جسمی مربوط می شود، ولی بیش از آن می تواند مزیت های روانی و شناختی را برای افراد داشته باشد. تغییراتی که در مغز به واسطه انجام مدیتیشن ایجاد می شود این مزیت ها را برای انسان به ارمغان می آورد. بنابراین نمی توان آرامشی را که در نتیجه انجام مدیتیشن ایجاد می شود به دلیل یک جا در آرامش نشستن و نفس کشیدن دانست بلکه به دلیل همان تغییرات در ساختارهای مغزیست.»

در این مطالعه آزمایشی بر روی چند شرکت کننده انجام شد که به مدت 8 هفته و به مدت نیم ساعت در روز مدیتیشن را انجام می دادند. یعنی یک جا در سکوت می نشستند و تنها به تنفس شان تمرکز می کردند. بعد از 8 هفته از مغز آنها ام آر آی گرفته شد که تغییرات چشم گیری را در بخش هایی از مغز که مرتبط با رفتار، حافظه و استرس بود نشان می داد:

«تصاویر ام آر نشان می داد که بعد از انجام مدیتیشن در هیپوتالاموس ماده های خاکستری افزایش داشته اند. این ماده های خاکستری برای یادگیری و حافظه و در ساختارهای مرتبط با هوشیاری و آگاهی ، مهربانی و تفکر شخصی اهمیت دارند. در ضمن در این افراد کاهش استرس نیز مشاهده شده که به دلیل کاهش ماده خاکستری در آمیگدالاست که نقش مهمی را در اضطراب و استرس دارد. البته در ساختار مرتبط با آگاهی شخصی که اینسولا نامیده می شود هیچ تغییری مشاهده نشد که دلیل آن می تواند به طول مدت انجام مدیتیشن ربط داشته باشد. هر چه بیشتر مدیتیشن انجام شود این تغییرات نیز ایجاد می شود.»

چیزی که این یافته ها را جالب توجه کرده این است که پس از انجام مدیتیشن فقط در طول مدت 8 هفته می توانیم به این مزیت ها دست پیدا کنیم. البته فقط 11 روز طول می کشد که انجام مدیتیشن به یک عادت روزانه تبدیل شود ولی با این کاربردهای مدیتیشن بهتر است این کار را همیشه انجام دهید.

چطور در محل کار بتوانید پاسخ سریع و هوشمندانه بدهید؟

همه ما در یک چنین شرایطی قرار گرفته ایم که ناگهان کسی از ما در محل کار سوالی بپرسد و ما به طور فی البداهه و سریع، بتوانیم یک پاسخ هوشمندانه بدهیم. ولی اگر نتوانید به این پاسخ سریع دست پیدا کنید واقعا اسفناک خواهد بود چراکه شبیه به آدم های کودن می شوید. البته مشکلی که وجود دارد زمان است اگر وقت داشتیم و می توانستیم به سوال پرسیده شده فکر کنیم می توانستیم به جواب برسیم. ولی چیزی که اینجا مطرح است این است که بتوانیم به پاسخ سریع دست پیدا کنیم و مانند آدم های ابله به طرف مقابل ذول نزنیم.

راه حل آن ساده است برای اینکه بتوانید زمان را بدست آورید، سوال را دوباره تکرار کنید:

«فرض کنید در جلسه کاری هستید از شما سوالی پرسیده می شود برای مسلط شدن به خودتان سوال را دوباره تکرار کنید. حتی اگر آن را خوب و واضح شنیده باشید باز هم آن را تکرار کنید. اینکار هم به شما فرصت تمرکز می دهد و هم به سوال کننده این اطمینان را می دهد که شما پرسش او را خوب متوجه شده اید.»

البته ممکن است قبلا از این متد استفاده کرده باشید ولی نمی دانستید که این متد یک روش هوشمندانه برای به تأخیر انداختن جواب است تا بتوانید حداقل فکرتان را متمرکز کنید و به پاسخی دست پیدا کنید که رئیس تان را تحت تأثیر قرار دهد.  

مشکلات یک سکه ای!

از قدیم گفتند قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود. به نظر شما آیا داشتن 10 سکه کسی را ثروتمند می کند؟ اگر یک سکه دیگر اضافه کند چطور؟ اگر یک سکه دیگر؟ یک سکه دیگر….. سرانجام می توان گفت کسی ثروتمند نمی شود مگر با اضافه کردن یک سکه! پس یک سکه در ثروتمند شدن نقش دارد. ولی بحث ما هیچ ربطی به ثروتمند شدن ندارد، می خواهیم به مسائل یک سکه ای بپردازیم. مشکلاتی که در همه جای زندگی ما وجود دارد.

می خواهیم به باشگاه ورزشی برویم بهانه می آوریم و به خودمان می گوییم: مهم نیست اگر یک جلسه از کلاس ورزش را غیبت کنم. یک جلسه که تأثیری نمی گذارد.

به رستوران می رویم وقت خوردن دسر می رسد در حالیکه به شدت چاق شده ایم و رژیم سفت و سختی هم گرفته ایم به خودمان می گوییم: یک تکه کیک که مرا نمی کشد.

شب شده جلوی تلویزیون لمیده ایم و به جای مطالعه کردن به تماشای تلویزیون سرگرمیم به خودمان می گوییم: اگر هم می خواستم کتاب بخوانم یکی دو صفحه بیشتر نمی توانستم مطالعه کنم دیگر دیر شده.

تمام این بهانه هایی که در بالا ذکر شد، مشکلات یک سکه ای هستند. زمانیکه عملکرد خودمان را بی معنی و کم ارزش تلقی می کنیم نمی دانیم که مجموع عملکرد هایمان را بی ارزش می کنیم. به طور کل واژه بهانه به همین عملکردهای به ظاهر بی ارزش گفته می شود، بهانه می آوریم چون فکر می کنیم بی ارزش است در حالیکه نمی دانیم اضافه کردن سکه به سکه است که ما را ثروتمند می کند. پس حتی یک سکه هم در مسیر پیشبرد اهداف مان ارزشمند است.

برای اینکه همیشه هدفمند باشید و هیچ وقت ارزش کارهایتان را فراموش نکنید به همه مسائل به صورت یک سکه ای نگاه کنید.

 البته گاهی واقعا برخی مسائل انقدر بی اهمیت هستند که نیازی به اختصاص وقت برای آنها نیست اینجا دیگر خودتان باید انتخابی عمل کنید و فرق بهانه و بی اهمیت بودن را تشخیص دهید. چه در حال رژیم گرفتن هستید، به باشگاه ورزشی و تناسب اندام می روید یا سعی در پس انداز پول دارید همه اینها منوط به انجام کارهای کوچک است. داشتن نگرش یک سکه ای شما را در مسیر رسیدن به اهداف سفت و محکم نگه می دارد و اجازه نمی دهد از مسیر خارج شوید.

تغییر در ساعت خواب با جلو کشیدن ساعت در فصل بهار

با فرا رسیدن فصل بهار روشنایی روز بیشتر می شود یعنی خورشید زودتر طلوع می کند و در بسیاری از کشورها برای استفاده بیشتر از روشنایی روز و به انجام رسانی کارها، ساعت ها را به مدت 1 ساعت جلو می برند. از نظر سلامتی آثاری که دارد در روند خواب است به دلیل اینکه 1 ساعت از مدت خوابیدن کم می شود. می توان با انجام یک سری کارها از این حالت جلوگیری کرد:

  • دو هفته بعد از جلو رفتن ساعت، هر دو تا سه روز یکبار، 5 تا 10 دقیقه زودتر از خواب بیدار شوید.
  • قبل از 5 بعد از ظهر در روشنایی روز 30 تا 40 دقیقه ورزش کنید.
  • 3 تا 5 ساعت قبل از خواب غذا بخورید.
  • بعد از ظهر از نوشیدنی دارای کافئین استفاده نکنید.
  • از مصرف الکل قبل و بعد از شام خودداری کنید.
  • قبل از خواب از کامپیوتر استفاده نکیند به جای آن بدن خود را با مطالعه، گوش دادن به موزیک آرام یا تماشای تلویزیون آرام کنید.
  • تا زمان خوابیدن به اتاق خواب خود نروید حتی اگر ممکن است در اتاق خواب خود کار نکنید.

برای بچه ها ممکن است این تغییرات سخت باشد بنابراین بهتر است بعد از غروب آفتاب تمامی وسایل الکترونیکی را از آنها بگیرید، تمامی وسایل برقی را از ساعت 8 تا 9 شب خاموش کنید. اگر ساعت خواب آنها 8:30 شب بوده است در چند روز اول بگذارید همان ساعت بماند چراکه ایجاد تغییرات باید تدریجی باشد.