سخت کوشی و سخت کار کردن دو مقوله متفاوت هستند؛ بین کلنجار رفتن با سختی ها و وقت گذاشتن برای انجام آنها تفاوت وجود دارد. این دو مقوله در دانشگاه برلین مورد مطالعه قرار گرفته است و نتیجه این مطالعات جالب توجه است در یک جمله می توان این یافته را خلاصه کرد: هر چقدر سرتان شلوغ است و زیاد کار می کنید، کمتر نتیجه می گیرید. این تحقیقات به این صورت انجام شد:

در اوایل دهه 1990 یک سری روانشناس به دانشگاه آکادمی هنرهای تاریخی در برلین غربی فرستاده می شوند تا بر روی نوازندگان ویالون این دانشگاه مطالعه کنند. این روانشناسان از استادان این دانشگاه می خواهند تا نوازندگان نخبه و برتر ویالون را معرفی کنند. نام این گروه را نوازندگان برتر گذاشتند. برای مقایسه، گروه دیگری از نوازندگان ویالون در یک مدرسه انتخاب شدند که آنها هم برتر بودند ولی طبق گفته استادان شان در حد نوازندگان دانشگاه موسیقی نبودند. نام این گروه را نوازندگان متوسط گذاشتند. محققین دفترچه هایی را به هر دو گروه دادند که در آن 24 ساعت را به جداول 50 دقیقه ای تقسیم کرده بودند  و از آنها خواستند تا به دقت یادداشت کنند که چطور وقت خود را می گذرانند.

این روانشناسان می خواستند بفهمند که چرا نوازندگان برتر از نوازندگان متوسط بهترند؟ حدسی که می زدند این بود که به دلیل وقت بیشتری که نوازندگان برتر برای کارشان می گذارند در کارشان موفق تر بودند ولی نوازندگان متوسط به وقت گذرانی و لذت از زندگی می پردازند تا وقت گذاشتن بر روی کارشان.

یافته های بدست آمده کاملا این حدس را دگرگون کرد و داستان طور دیگری شد:

هر دو گروه حدود 50 ساعت در هفته برای موسیقی کار می کردند ولی:

  • تفاوت در چگونگی صرف وقت بود، گروه نوازندگان برتر، 3 برابر بیشتر از نوازندگان متوسط تمرین اختصاصی داشتند این تمرین ها که متدی و جدی هستند برای گسترش توانایی نوازندگان انجام می شدند.
  • دلیل دیگر در برنامه ریزی هر دو گروه بود: نوازندگان برتر، در دو دوره مشخص در روز کار خود را انجام می دادند؛ در صورتیکه نوازندگان متوسط برنامه کاری خود را در طول روز پخش می کردند. نموداری که نشاندهنده پیک کاری آنها بود برای نوازندگان متوسط کاملا یکنواخت بود ولی برای نوازندگان برتر دو پیک برجسته را نشان میداد یکی صبح و دیگری بعد از ظهر.
  • دلیل دیگر اثر تفریح بر زندگی و تفکیک آن از کار بود، نوازندگان برتر اوقات بیشتری را به تفریح و آرامش اختصاص می دادند. از نظر استراحت و خواب نیز یک ساعت بیشتر از نوازندگان متوسط می خوابیدند.

سخت کوشی با سخت کار کردن متفاوت است:

  •       سخت کوشی تمرین هدفمند است، خوش گذرانی در این تمرینات جایی ندارد ولی نباید در یک روز زمان زیادی را به این تمرینات اختصاص دهید (نوازندگان برتر در طول روز سه ساعت و نیم تمرین اختصاصی داشتند). در تمرین هدفمند و اختصاصی، پیشرفت در یک مهارت، قابل اندازه گیریست. این حالت، انگیزه و رضایت را در فرد بیشتر می کند. اگر چه سخت کوشی سخت است ولی می تواند آرام و لذت بخش باشد.
  •        سخت کار کردن دویدن این طرف و آن طرف است و تنها چیزی که برایتان دارد حسی از خستگی و استرس است. 

این تحلیل، ما را به نتیجه مهمی می رساند: چه محصل هستید و چه در جایی مشغول به کار ، اگر هدفتان ساختن یک زندگی ایده آل است، کار زیاد و خستگی دشمن شماست. اگر تا دیروقت کار می کنید کار اشتباهی می کنید. زندگی تان را بر اساس سخت کوشی بنا کنید نه سخت کار کردن. کمتر کار کنید اما با توجه و تمرکز کامل کار خود را انجام دهید. زمانیکه کار تمام شد دیگر دست از کار بکشید و از باقیمانده روز خود لذت ببرید.