برای موفقیت، با خود مهربان بودن از داشتن اعتماد به نفس مهمتر است.

مفتخر بودن به حرفه خود و نشان دادن اعتماد به نفس در زندگی خوب است ولی گاهی توانایی بخشیدن خود و یاد گرفتن از اشتباهات، بسیار با ارزشتر از منیت خالص است. مهربان بودن با خود می تواند به شما کمک کند تا یاد بگیرید و رشد کنید تا به موفقیت شغلی خود برسید.

دکتر هایدی گرنت هالورسون از دانشگاه کلمبیا ، اینطور توضیح می دهد: اعتماد به نفس ارزش کمتری برای موفقیت شغلی و حرفه ای شما دارد در عوض توانایی یاد گرفتن از اشتباهات و بخشیدن خود برای اصلاح آنها بسیار در پیشبرد شغلی شما مؤثر است. طبق مطالعات، مهربانی که خود شخص برای خود دارد می تواند کلیدی باشد برای باز کردن پتانسیل های واقعی برای عظمت و بزرگی. شاید برای شما این سوال مطرح باشد که مهربان بودن با خود به چه معنیست؟ با خود مهربان بودن یک تمایل است به نگاه کردن به اشتباهات شخصی و این حقیقت را نیز در بر می گیرد که گمراه شدن خصیصه آدمی است  (انسان جایزالخطاست). زمانیکه در برخورد با مشکلات، نسبت به خود مهربان هستید؛ خود را سخت قضاوت نمی کنید، یا برای محافظت از ایگوی (منیت)  خود نیاز به این ندارید که بر روی نقاط قوت خود متمرکز شوید. جای تعجب ندارد که مهربان بودن با خود، شما را به سطوح بالاتر شخصیتی مثبت، خوش بین و شاد و افسردگی و اضطراب کمتر سوق میدهد.

به طور کل اینطور می توان گفت که می توان به موفقیت رسید اگر نقاط ضعف خود را به عنوان چیزهای قابل چالش و تصحیح پذیر ببینیم و درک کنیم زمانیکه اشتباه می کنیم یا به ما می گویند که اشتباه کرده ایم به سمت یادگیری و پیشرفت برویم. هر کسی اشتباه می کند اما افراد واقعا موفق کسانی هستند که یاد می گیرند و با دقت از مسئله رد می شوند چراکه آنها می دانند چطور در ابتدا خود را  ببخشند.

قدردانی در سکوت به درد هیچ کس نمی خورد.

ما می توانیم به چیزهای زیبایی فکر کنیم اما اگر آنها را نزد خود نگه داریم معنای خیلی کمی خواهند داشت. اگر کسی باعث می شود در شما حسی از تشکر و قدردانی برانگیخته شود این کار را انجام دهید، اجازه دهید آنها هم بدانند که شما قدردان هستید. یک تشکر کوچک راه طولانی را می تواند طی کند مخصوصا زمانی که چیزهای زیادی برای تشکر داریم.

چطور کارمند خیلی حساسی نباشیم و با وجود تنفر از رئیس مان به کار خود ادامه دهیم؟

گاهی وقت ها از کار کردن با مدیری که دوستش داریم و به او احترام می گذاریم و او نیز متقابلا به ما اجترام می گذارد، لذت می بریم ؛ و گاهی وقت ها این ارتباط خیلی خوب نیست و ما مجبوریم با کسی که به سختی می توانیم او را تحمل کنیم کنار بیاییم. با این اوضاع اقتصادی و بازار بد کار مسلما نمی توان هر زمان که نتوانستیم با رئیس خود کنار بیاییم، از شغل خود کناره گیری کنیم و استعفا دهیم. به همین دلیل راه کارهایی در این رابطه ارائه می شود تا در دفتر کار خود تبدیل به یک آدم پوست کلفت بشوید و یاد بگیرید چطور با رئیسی که هر روز صبح او را باید ببینید کنار بیایید.

آیا رئیس شما آدم بدی است یا فقط یک مدیر بد است؟

اولین چیزی که شما باید از آن سر در بیاورید این است که آیا رئیس شما مدیر بدی است یا شخصیت بدی دارد. اگر مدیر بدی است مشخص است که شما را برای موفقیت در شغل تان راهنمایی نمی کند. اگر شخصیت بدی دارد می توان گفت به دلایل شخصی چشم دیدن همدیگر را ندارید. اگر فقط رئیس تان مدیر بدی باشد عملا شما می توانید با ارائه طرح ها و ساختارهای بهتر، مشکل او را جبران کنید. ولی اگر مشکلتان شخصیت او باشد، شغل شما نیاز به تصحیح و بازبینی نقش شما دارد. می بینید که همیشه راهی هست تا با مسائل خود مواجه شوید.

از خود بپرسید آیا شما در این مشکل سهیم هستید؟

سوالی هست که احتمالا نمی خواهید از خود بپرسید: آیا مشکل، شما هستید؟ به یاد داشته باشید هر کسی قهرمان داستان خویش است و همه حق را به خود می دهند. مدیر شما هم مثل بقیه افراد است. برای لحظه ای به عقب برگردید و از خود بپرسید آیا در این ارتباط بد شما هم عامل هستید. به عنوان مثال اگر شما به جای اینکه به موارد طرح شده او جواب دهید، به او واکنش نشان دهید احتمالا احساسات شما پاسخ گوی او می شود. همیشه تمرکز خود را بر کار خود بگذارید نه بر شخصیت رئیس خود. سعی کنید پاسخ های عاطفی خود را از چیزهایی که شما را اذیت می کند جدا کنید و زمانی که او کاری می کند که شما را ناراحت می کند،  به او بازخورد حرفه ای بدهید. شما هر دو آدم های بالغی هستید و بهتر است اینچنین نیز رفتار کنید.

دوست داشتن و احترام را از هم تمیز بدهید.

در ارتش شما نمی توانید رئیس خود را انتخاب کنید حتی نمی توانید هر وقت از کسی خوشتان نیامد آنجا را ترک کنید. شما مجبورید خود را با شرایط تطبیق بدهید، سازگار کنید و راهی بیابید تا از این تفاوت ها سر در بیاورید و از کنار آن بگذرید. به یاد داشته باشید شما برای دوست پیدا کردن به سرکار نرفته اید. البته این عالیست که بتوانید در محل کار خود دوست پیدا کنید و اگر بتوانید سعی خود را برای این کار باید بکنید اما بدانید که باید این دو مسئله که آیا رئیس خود را دوست دارید یا خیر و آیا می توانید یاد بگیرید که به موقعیت او احترام بگذارید؛ تفاوت قائل شوید و این دو مسئله را از هم تفکیک کنید.

چه کارهایی می توانید برای خودتان انجام دهید تا از عهده این کار برآیید؟

حتی اگر شغل شما افتضاح باشد به این معنی نیست که نمی توانید این وضعیت را درست کنید. بیایید کارهایی را انجام دهیم که با آنها بتوانید خودتان را مدیریت کنید. مشکل شما با رئیستان چه شخصی باشد، چه حرفه ای می توانید با این راه کارها از پس آنها بر بیایید :

  • بفهمید چه استرسی به شما وارد شده و چطور با آن باید مبارزه کنید.

اگر رئیس تان به شما استرس وارد کرده و شما عصبانی هستید بهتر است از ترفندهای آرامش بخش در محیط کار خود استفاده کنید مثلا مدیتیشن، تنفس عمیق یا راه رفتن تا آرامش خود را قبل از جواب دادن به رئیس خود بازیابید. ولی اگر برای انجام این کارها فرصتی نبود و در مقابل رئیس تان بودید، احساسات خود را کنترل کنید و از او بخواهید در فرصتی مناسب به او پاسخ بدهید. هر کاری که انجام دادید محتوای پیام را از پیام رسان جدا کنید.

  • ·        یک دفترچه خاطرات کاری برای خودتان درست کنید.

اگر بنا به هر دلیلی در محل کار خود با رئیس تان راحت نیستید، یک دفترچه خاطرات کاری می تواند ابزار خوبی باشد تا بتوانید حرفهای خود را در آن منعکس کنید و کمی سبک شوید. در مورد احساس خود و نوع تعاملات خود بنویسید. این افکار خود را محرمانه نگه دارید و از اینکه همه این حرفها را بیرون ریخته اید لذت ببرید و بعد به سرکار خود برگردید.

  • با مدیر دیگری که به او با دیده احترام نگاه می کنید صحبت کنید.

در بخش دیگری از محل کار خود شاید مدیر دیگری باشد که بتواند حرفهای شما را در مورد فشار رئیس تان درک کند. شاید بتوانند با شما راحتتر از رئیس تان باشند. به علاوه حتی اگر نتوانید همه چیز را به او بگویید، باز هم از اینکه کسی هست که بتوانید از او یاد بگیرید، رشد کنید و مهارت های خود را توسعه دهید، استفاده خواهید کرد.

  • یک خط مشخص بین کار و زندگیتان بکشید.

یک سرگرمی برای خود در خارج از محل کار خود داشته باشید. ورزش کردن، با خانواده بودن و با کسانی که دوستشان دارید زمان خود را سپری کنید و به این طریق از زمان شخصی خود محافظت کنید و آن را از کار جدا کنید. رابطه خود را با رئیس خود در یک جعبه کوچک بگذارید تا هر وقت که بتوانید با آن کنار بیایید و  تا آن زمان از زندگی خود لذت ببرید.

 

چطور رابطه خود را با رئیس تان بهبود ببخشید؟

حالا می توان گفت شما ابزارهایی را دارید که می توانید روی خودتان کار کنید. حالا وقت آن است که روی رئیس تان کار کنید و لایه هایی را که از آن متنفرید بردارید. اگر شانس داشته باشید می توانید به چیزی که می خواهید برسید. پیشنهادات ما می تواند به شما کمک کند.

  • به رئیس خود نزدیکتر شوید.

اگر مشکل رئیس تان این است که ارتباط برقرار نمی کند یا برای کار استثناء قائل می شود، گاهی اوقات با او جلساتی را تشکیل دهید تا در مورد کارهایی که انجام می دهید با هم بحث و تبادل نظر داشته باشید. بله ممکن است این جلسات باعث شود کارهای شما بیشتر شود اما ارزش آن را دارد تا در مورد فرصتهای کاری صحبت کنید.

  • یاد بگیرید انتقادات سازنده کنید بدون اینکه به نظر آدم بدی برسید.

همانطور که قبلا گفته شد شما و رئیستان هر دو انسانهای  بالغ و حرفه ای  هستید. حتی اگر رئیس شما هم مدیر بدی و هم آدم بدی است باز هم هر از گاهی حداقل یک انتقاد سازنده کوچک را درک خواهند کرد. البته اگر این انتقاد را با زیرکی و درایت منتقل کنید. گاهی پیشنهاداتی را برای بهبود رابطه خود به او ارائه دهید. مثلا از آنها بخواهید زمان صحبت کردن، شما را به کناری بکشند و خصوصی صحبت کنند.

  • با مهارت های رئیس خود و بر اساس اولویت های او کار کنید.

واقعیت این است که اکثر آدم های شایسته بر سر کار خود نیستد. گاهی یک مدیر به دلایل مخلف از بخش دیگری وارد می شود. با زمینه های کاری رئیس خود آشنا شوید و با وجوههای مشترک کاری بین خودتان رابطه برقرار کنید. اولویت های او را بیابید و بدانید رئیس شما برای چه کسی به شدت  سخت کار می کند. این جوابها می تواند به شما بینش های جدید بدهد تا بدانید به چه چیزی توجه بیشتر داشته باشید و مهمترین پروژه برای رئیس شما چیست.

  • فقط کارمند رئیس تان نباشید بلکه دستیار او باشید.

هر از گاهی در مورد اولویت هایی که در راه هستند بحث کنید. هیچ بهانه ای از اینکه نمی دانید رئیس تان روی چه چیزی کار می کند برای خود نتراشید. هر هفته زمان کوتاهی را برای روشن شدن اولویتها و صحبت کردن در مورد مسائل کاری مشترک اختصاص دهید. انجام این کار باعث می شود رئیس تان در گروه با شما ارتباط برقرار کند و مهارت های مدیریتی خود را بهبود ببخشد.

  • به عنوان راهی برای تلافی کردن، مسائل را حل کنید و راه حل ارائه دهید.

اغلب می گویند خوب زندگی کردن بهترین جبران است. بنابراین با محبت و بهره وری بالا رئیس خود را غرق کنید. اگر او با عث پریشانی شما شده است در بازتاب عمل او رضایت و عطوفت را نشان ندهید در عوض کاری کنید که دقیقا او می خواهد به عنوان رئیس از شما ببیند : یک راه حل برای مسئله ای که او مطرح کرده است. مسائل کاری خود را حل کنید، به رئیس خود اهمیت بدهید و بگذارید آنها بفهمند که شما چه کارهای خوبی را انجام داده اید. ابتکار عمل را بدست بگیرید و در مقابل همکاران و مشتریان نشان دهید که همکار رئیس خود هستید. البته بهترین راه برای انجام این کار این است که کارهای بزرگ انجام بدهید. بگذارید رئیس بد، از شما یک کارمند بهتر بسازد.

اگر مشکل شما با رئیس تان این است که او مدیر بدی است گاهی استفاده کردن از قدرت نفوذ شخصیتی و زمینه های مشترک برای زدودن مشکلات مدیریتی، بهترین راه برای موفقیت شما و رئیس تان است. نهایتا اگر اینطور به رئیستان ثابت شود او بیشتر مایل به کار کردن با شماست. اگر مشکل شخصیتی است گاهی نزدیک شدن به اندازه کافی می تواند کلید اصلی برای شکستن این دیوار بین شما باشد. کار کردن بر اساس اولویت های مشابه به سمت هدف مشترک می تواند ضخیم ترین یخ ها را ذوب کند. به یاد داشته باشید که شما در یک تیم هستید.

ایجاد محدودیت ارادی برای الهامات فکری بهتر

هر چیزی برای ایجاد شدن، از جایی شروع شده است. بنابراین زمانی که ناگهان چیزی به فکرتان می رسد ایجاد این محدودیت به شما کمک می کند تا از نقطه ای مشخص شروع کنید و با ایجاد یک سری قوانین به تولید و ایجاد ایده کمک کنید. ولی ایجاد این محدودیت برای الهامات فکری نیاز به کمی تمرکز دارد. پس تفکر خلاقیت آمیز خود را با بکار گیری محدویت فعال کنید. مثلا بگویید اگر این ایده فقط بین ساعت 2:13 دقیقه بعد از ظهر و 2:15 دقیقه بعد از ظهر هر روز کار کند چه می شود؟ اگر اپلیکیشن موبایل بتواند در هر لحظه فقط یک جمله را نمایش دهد چه می شود؟ با این جملات شما اساسا می گویید ببین، متن، لینک و 140 کاراکتر داریم. حالا با اینها چه کار می توان کرد؟ مشخصا بیش از آنچه فکرش را بکنید.  

این دو وضعیت را تصور کنید : «هر کاری که می خواهی می توانی انجام دهی». «هر کاری که می خواهی می توانی با این مداد رنگی ها انجام دهی». احتمالا شما حالت نامحدود وضعیت اول را ترجیح می دهید در صورتیکه کارشناسان می گویند این کار اشتباه است. احترام گذاشتن به تواناییهای مشخص و متوسط افراد، کارآمدترین پل را به سمت کارهای بزرگ می سازد. در شرکتی به نام R/GA که در منهتن نیویورک قرار دارد گروهی به نام Technology First  وجود دارد. این گروه وضعیت دوم یعنی مثال مداد رنگی را انتخاب کرده اند یعنی برای ارتباط ، حالت متوسط را انتخاب کرده اند و سپس با خلاقیت از پتانسیل های کامل آن بهره برداری کردند. این روش، یک چهارچوب اطلاعاتی قوی را برای پدیدار شدن ایده ها ایجاد می کند با این مزیت که ایده سازی کارآمد، اجرای سریعتر از نظر زمانی، و فعالیت های سازماندهی شده تری را نیز در بر دارد.  زمانی که می نشینیم تا آشفتگی فکری خود را سر وسامان بدهیم از خودمان نمی پرسیم که چطور می توانم از تکنولوژی استفاده کنم تا به این اهداف برسم؟ باید مشخص فکر کنیم بگوییم چطور می توانم از تکنولوژی که در عملکرد Like در فیس بوک وجود دارد برای دسترسی به این اهداف استفاده کنم؟   

کارت اعتباری 11 کاره

این وسیله که به اندازه یک کارت اعتباری است چند منظوره است و می تواند 11 کار انجام دهد. مسلم است که این یک کارت اعتباری واقعی نیست فقط شبیه به کارت اعتباری است. عملکردهای این وسیله عبارت است از: قوطی بازکن، چاقو، پیج گوشتی، خط کش، دربازکن بطری، آچارفرانسه 4 طرفه، اره، آچار فرانسه پروانه ای، آچار فرانسه 2 طرفه، جاکلیدی و آچار فرعی.

البته اکثر ابزارهایی که در جیب جا می شوند گران نیستند و این وسیله که نام آن SE-MT908 است از فولاد ساخته شده و قیمت آن 1 دلار است. البته کیفی هم برای این وسیله وجود دارد تا به جیب یا کیف پول آسیب نرساند. 

چطور بهترین کنفرانس را داشته باشیم؟

نشستن در یک کنفرانس کسل کننده هیچ جذابیتی ندارد و همینطور ارائه این سخنرانی نیز برای خود سخنران کسل کننده خواهد بود. چنانچه در این زمینه مشکل دارید و نمی توانید شنونده خود را با حرف های خود بگوش نگه دارید بهتر است این پیشنهادات و توصیه های ما را امتحان کنید. کارشناسان در این زمینه می گویند راهی وجود دارد که می تواند معجزه کند راه حل این است که در سخنرانی و کنفرانس خود یک داستان شخصی تعریف کنید. بهترین راه برای ارتباط با حضار مخاطب این است که نبوغ به خرج دهید. مثلا می توانید از خودتان شروع کنید و در ارتباط با موضوع سخنرانی خود از تجربه شخصی خودتان داستانی تعریف کنید. داستان های شخصی محرک های عاطفی مخاطبین را برمی انگیزد و این همان هدف واقعی شما به عنوان سخنران است. البته برای اینکه داستان شما عجیب و غریب به نظر نرسد از گفتن اسامی افراد و جزئیات حساس خودداری کنید.

شنیدن یک داستان مخصوصا از نوع شخصی و تعاملی آن بسیار آسانتر از نشستن و گوش کردن به یک سخنرانی رسمی و خشک است. مخصوصا اگر حرف های شما اعتبار داشته باشد بسیار بهتر می توانید توجه مستمعین را با مطالب مربوط، جلب کنید.

توصیه دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که هر چقدر سخنرانی شما طبیعی و محاوره ای تر باشد، بهتر است. 

در همان لحظه ای که اشتباه لفظی می کنید، عذرخواهی کنید.

اشتباه کردن در محل کار هرگز احساس خوبی را به دنبال ندارد اما بدترین احساس این است که در مقابل مهمترین افراد این اشتباه از شما سر بزند. پیشنهادی که در این زمینه شده این است که بهترین کار، عذرخواهی کردن است، در همان وهله و همان جایی که اشتباه کرده اید.

این عذرخواهی باید مستقیم باشد و کسی که باعث ایجاد رنجش شده است باید مسئولیت کار خود را به عهده بگیرد. طبق گفته روانشناسان جمله ای که بیان می شود باید حاوی این معنی باشد که من فهمیدم چه کار کردم و می دانم حرف من اثر بدی گذاشت در حالیکه منظوری نداشتم. و اگر شما در مقابل جمعی اشتباه لفظی کردید عذرخواهی شما هم باید در مقابل جمع باشد. این برای سیاستمداران نیز توصیه مفیدی است که در مقابل تریبون بایستند و هر جایی که باشند برای اشتباهاتشان عذرخواهی کنند. البته مطمئن شوید که عذرخواهی شما کاملا صادقانه باشد.

بنابراین چه جک بی ربطی را تعریف کردید یا تصادفا در محل کار خود اشتباه لفظی از شما سر زد بهترین کار عذرخواهی صادقانه و فوری است. و البته بعد از عذرخواهی دیگر در مورد آن حرف نزنید و کاملا آن را فراموش کنید.   

چرا هنگام بارش باران بهتر است به جای راه رفتن بدوید؟

سوال این است که با راه رفتن زیر باران کمتر خیس می شوید یا با دویدن؟ اکثر ما زیر باران می دویم و این به ظاهر منطقی تر به نظر می رسد؛ اما این سوال قبلا به بحث گذاشته شده بود و برخی فیزیک دانان با استفاده از علم این مسئله را توضیح می دهند که  چرا اگر می خواهید زیر باران خیس نشوید، دویدن بهترین استراتژی است. جواب این مسئله احتمالا یک مکاشفه عظیم نیست ولی پاسخ این است که هر چقدر زمان کمتری زیر باران باشید کمتر خیس می شوید. با این حال برخی با این مسئله مخالفند و می گویند زمانی که زیر باران راه می روید  بدن تان کمتر با قطرات باران در تماس قرار می گیرد ولی با دویدن بدن بیشتر با قطرات باران در تماس قرار می گیرد. با این حال از نظر علمی پاسخ این است :

خیس شدن= خیس شدن در زمان مصرف شده زیر باران + خیس شدن در هر متر طی شده زیر باران

بنابراین این مسئله به زمان مربوط است هر چه زمان کمتری زیر باران باشید کمتر خیس می شوید بنابراین منطقی به نظر می رسد که زیر باران بهتر است بدوید تا کمتر خیس شوید.

بدون استفاده از نخ و سوزن تکمه را به طور دائمی به لباس خود بدوزید

هیچ چیز بدتر از این نیست که بیرون از خانه و بدون دسترسی به نخ و سوزن، تکمه لباس یا شلوار شما کنده شود. ولی دیگر به نخ و سوزن نیازی نیست چراکه با پک تیک فستنر دیگر تکمه لباس کنده نمی شود. این وسیله که توسط یک فرد سوئدی ابداع شده است به ظاهر شبیه دستگاه سوزن منگنه کنی است، چنگک هایی که دارد باعث می شود که تکمه را سرجای خود روی لباس نگه دارد و به طور دائمی یک بست پلاستیکی را به روی تکمه قرار دهد. نتیجه آن بصورتی است که به سختی می توان این بست پلاستیکی را از نخ تشخیص داد و به ظاهر کاملا شبیه نخ است و به هیچ عنوان کنده نمی شود. این پک به قیمت 7 دلار و 50 سنت است که با قابلیتی که دارد قیمت آن منصفانه به نظر می رسد.

جراحی زیبایی که منجر به فاجعه شد

هیچ کس بهتر از این خانم لوس آنجلسی نمی داند که جوان شدن به آسانی و ارزانی به دست نمی آید. این زن تحت عمل جراحی زیبایی چشم قرار گرفته بود عملی که به تصویب FDA انجام نمیشد و در آن از سلول های بنیادین استفاده می شد. عوارض جانبی ناخواسته بعد از این عمل شامل درد، تولید صدای مختصر در پلک ها مانند ضربه محکم در بستن که البته بسیار کوچک و ضعیف به گوش می خورد و البته به این ختم نمی شود استخوانی که در گوشت اطراف چشم رشد کرده است باعث دردسر این خانم شده است.

موادی که به پلک چشم این زن تزریق شده بود از سلول های بنیادین چربی های شکمی بیمار دیگری گرفته شده بود. در این مورد خاص دکترها سلول های بنیادین مسن کیمال را به قسمت های اطراف چشم او تزریق می کنند که در واقع این سلول ها به چربی و قضروف تبدیل می شوند و البته متأسفانه در مورد این زن به استخوان تبدیل شدند. جراح در این عمل به عنوان فیلتر از کلسیم هیدروکسیاپاتیت استفاده می کند و همین باعث می شود که سلول های بنیادین به استخوان تبدیل شوند.

این قبیل جراحی های زیبایی این روزها بسیار رایج شده است. مخصوصا اینکه این عمل ها به تأییدیه FDA نیازی ندارند که این به معنی این است که این عمل ها به تست نیازی ندارند. پتانسیل های موجود در سلول های بنیادین به طور باورنکردنی جالب توجه هستند اما هنوز تحقیقات کافی در زمینه عوارض آنها انجام نشده است. آنها مانند دارو نیستند که بعد از ایجاد عوارض مصرف آنها قطع شود. محققین هیچ اطلاعی از اینکه سلول بنیادین چه کاری در بدن بعد از تزریق انجام می دهد ندارند.

البته این استخوان مزاحم در پلک چشم این زن برداشته شده و او اکنون حالش خوب است. اما هنوز سلول های بنیادینی که در صورت او وجود دارند ممکن است روزی به چیز دیگری تبدیل شوند.