هر چیزی برای ایجاد شدن، از جایی شروع شده است. بنابراین زمانی که ناگهان چیزی به فکرتان می رسد ایجاد این محدودیت به شما کمک می کند تا از نقطه ای مشخص شروع کنید و با ایجاد یک سری قوانین به تولید و ایجاد ایده کمک کنید. ولی ایجاد این محدودیت برای الهامات فکری نیاز به کمی تمرکز دارد. پس تفکر خلاقیت آمیز خود را با بکار گیری محدویت فعال کنید. مثلا بگویید اگر این ایده فقط بین ساعت 2:13 دقیقه بعد از ظهر و 2:15 دقیقه بعد از ظهر هر روز کار کند چه می شود؟ اگر اپلیکیشن موبایل بتواند در هر لحظه فقط یک جمله را نمایش دهد چه می شود؟ با این جملات شما اساسا می گویید ببین، متن، لینک و 140 کاراکتر داریم. حالا با اینها چه کار می توان کرد؟ مشخصا بیش از آنچه فکرش را بکنید.  

این دو وضعیت را تصور کنید : «هر کاری که می خواهی می توانی انجام دهی». «هر کاری که می خواهی می توانی با این مداد رنگی ها انجام دهی». احتمالا شما حالت نامحدود وضعیت اول را ترجیح می دهید در صورتیکه کارشناسان می گویند این کار اشتباه است. احترام گذاشتن به تواناییهای مشخص و متوسط افراد، کارآمدترین پل را به سمت کارهای بزرگ می سازد. در شرکتی به نام R/GA که در منهتن نیویورک قرار دارد گروهی به نام Technology First  وجود دارد. این گروه وضعیت دوم یعنی مثال مداد رنگی را انتخاب کرده اند یعنی برای ارتباط ، حالت متوسط را انتخاب کرده اند و سپس با خلاقیت از پتانسیل های کامل آن بهره برداری کردند. این روش، یک چهارچوب اطلاعاتی قوی را برای پدیدار شدن ایده ها ایجاد می کند با این مزیت که ایده سازی کارآمد، اجرای سریعتر از نظر زمانی، و فعالیت های سازماندهی شده تری را نیز در بر دارد.  زمانی که می نشینیم تا آشفتگی فکری خود را سر وسامان بدهیم از خودمان نمی پرسیم که چطور می توانم از تکنولوژی استفاده کنم تا به این اهداف برسم؟ باید مشخص فکر کنیم بگوییم چطور می توانم از تکنولوژی که در عملکرد Like در فیس بوک وجود دارد برای دسترسی به این اهداف استفاده کنم؟