همه ما توانایی های متفاوتی داریم مثلا برخی افراد توانایی یادگیری سریع زبان دوم دارند، برخی اجتماعی تر از بقیه هستند و برخی چهره افراد را به راحتی به یاد می آورند. این قدرت ها مشخص کننده طرز فکر و نوع تصمیم گیری ما هستند. این مسئله مشخص است که همه ما متفاوت فکر می کنیم و این به این معنی است که دیگران حرفهای شما را بر اساس نوع فکر شان به صورتی دیگر تعبیر می کنند.

مهم این نیست که شما چه می گویید مهم این است که دیگران چه می شنوند. تنها یک راه وجود دارد که دیگران را مجبور به انجام کاری کنیم و آن این است که کاری کنیم که آنها میل به انجام آن کار را در خود پیدا کنند. برقراری یک ارتباط خوب و متقاعد کردن دیگران یک چالش روزانه است. چراکه ما بر اساس ابزار فکری و قدرتی خودمان می خواهیم دیگران را متقاعد به انجام کاری کنیم به این صورت که هر زمان که تلاش برای متقاعد کردن مثلا رئیس مان برای قبول کردن نظر شخصی مان یا دختر جوان مان برای بیشتر جدی گرفتن درس هایش می کنیم تمرکز ما بر اساس کاری است که خودمان بهتر انجامش می دهیم نه دیگران. حالا صندلی خود را با شنونده عوض کنید و از خود بپرسید او در چه چیزی قدرت بیشتر دارد. البته معلوم است که شما آن چیزی را که برای آنها مهم است در نظر می گیرید اما آیا روش فکری آنها را هم درک می کنید؟ برای اینکه از خواندن این مقاله استفاده لازم را ببرید یک نفر را انتخاب کنید که با او کار می کنید یا زندگی می کنید یا زمانی را با او می گذرانید بعد او را با طبقه های متفاوت فکری در نظر بگیرید در این صورت است که می توانید او را بهتر درک کنید.

فکر کردن گروهی برعکس فکر کردن انفرادی

یک لحظه به عقب برگردید و به این سوالات فکر کنید : چه زمان هایی شما به اکتشافات شخصی خود دست پیدا کرده اید؟ در زیر دوش به تنهایی ؟ یا ساکت پشت میز نشسته یا در حال راه رفتن ؟ یا با دیگران در حالی که به صورت تیمی فکر می کرده اید؟ فهمیدن اینکه آیا کسی به تنهایی یا در یک گروه به خوبی فکر می کند یا خیر، نوع تصمیم گیری شخص را مشخص می کند و نشان میدهد که او در چه حالت هایی بازدهی بیشتری دارد. به عنوان مثال آیا باید مکالمه ای را با او شروع کنید تا او به خوبی فکر کند یا آیا او را باید تنها بگذارید تا خودش به نتیجه برسد و فکر کند؟

برای اینکه سریع تشخیص دهید که آیا کسی تنهایی بهتر فکر می کند یا در گروه، دو سوال می توان پرسید:

1-    در دبیرستان یا دانشگاه آیا ترجیح او در مطالعه گروهی بوده یا انفرادی؟

2-    بعد از یک روز طولانی وخسته کننده آیا او برای استراحت، ترجیح می دهد به تنهایی کتاب بخواند یا به دیدن دوستانش برود.

بعد از تشخیص فکر کردن گروهی یا انفرادی چطور می توان بهتر با این افراد ارتباط برقرار کرد؟

  • استراتژی خود را برای ارائه افکار و نظرات تان انتخاب کنید: برای ارائه نظرات خود به افرادی که عادت به تنهایی فکر کردن دارند، سعی کنید استراتژی فرستادن ایمیل را انتخاب کنید چون این افراد نیاز دارند تا در مورد این نظریه به تنهایی فکر کنند و زمان، لازم دارند. برای افرادی که به صورت گروهی فکر می کنند، استراتژی شروع مکالمه را انتخاب کنید چون این افراد واکنش خیلی بهتری نشان می دهند و بهتر است نظرات شما را با صدای خودتان بشنوند. زمانی که با این افراد صحبت می شود آنها از شما می خواهند که هر چه در ذهن دارید بگویید تا بتوان راه حل لازم را استخراج کرد یعنی از طریق مکالمه می توان با این افراد به نتیجه رسید.
  • از برگزاری جلسه، عاقلانه استفاده کنید: جلسه برگزار کردن با افرادی که عادت به گروهی فکر کردن دارند بهترین مکان برای بیان افکار است. اما مکان خوبی برای افراد با گرایش به تنهایی فکر کردن نیست. برای اینکه از این امکان به نحو احسن استفاده کنید قبل از شروع جلسه موضوع آن را مطرح کنید تا افراد با گرایش به تنهایی فکر کردن، زمان لازم برای فکر کردن را داشته باشند. البته همین امر منجر به این می شود که جامعه نباید مدام افراد را به گروهی فکر کردن تشویق کند در حالیکه برخی افراد در تنهایی خود بسیار کارآمد و مفید کار خواهند کرد. اینکه در محیط کار خود چقدر آزادی و حریم خصوصی داریم می تواند کارایی ما را بیشتر کند چراکه بدون ایجاد مزاحمت از سوی دیگران به راحتی کار می کنیم. 62% افرادی که در محل کار خود بهترین بودند، دلیل آن را محیط کار خود دانسته اند که به اندازه کافی خلوت و خصوصی بوده است. 

افراد  شنیداری  و افراد بینایی ( بصری )

آیا شما عمدتا به صورت تصویری می اندیشید یا به صورت واژه ای ؟ به عنوان مثال وقتی خبری در مورد یک محصول جدید مانند موبایل را مشاهده می کنید سریع به سراغ متن آن می روید یا به سراغ تصویر آن؟ در شرکت های تبلیغاتی که متقاعد کردن مردم اصل کار است، از هر دو زبان ( تصویری، واژه ای ) استفاده می شود. برخی چیزی را که خوانده اند به یاد می آورند برخی دیگر چیزی را که دیده اند. تقسیم بندی بین این دو گروه، ایده محققینی است که به موضوع یادگیری پرداخته اند با این نظریه که سبک های مختلف یادگیری برای دانش آموزان مختلف با درک ذهنیت های متفاوت آنها ایجاد می شود.

روش تشخیص افرادی که به صورت شنیداری و بینایی  فکر می کنند: می توان از افراد خواست که اتفاق خاصی را توصیف کنند مثلا آخرین مهمانی که در آن حضور داشتند یا بدترین سفر هوایی که داشته اند. خواهید دید که برخی نام افراد و مکان و زمان را بیان می کنند ولی برخی دیگر تصویری توصیف می کنند مثلا اندازه اتاق، رنگ و ظاهر افراد را بیان می کنند. به فعل های متفاوت در جملات آنها دقت کنید. افراد با گرایش به تفکر شنوایی تمایل به استفاده از افعالی از قبیل شنیدن، گوش دادن، توضیح دادن دارند. در حالیکه افراد با گرایش به تفکر بینایی بیشتر تمایل به توصیف وضعیتی دارند که در آن افعال شنیدن، گوش کردن و توضیح دادن را انجام داده اند.

چطور می توان افراد بصری و شنوایی را بهتر قانع کرد؟

  • ·        از هر دو زبان استفاده کنید: در تبلیغات در استفاده از متون و تصاویر تعادل وجود دارد. ایده جدید را مثلا در یک ایمیل می توان هم به صورت متن و هم به صورت فایلی که در آن تصویر وجود داشته باشد بیان کرد. یا به صورت اسلاید که هم حاوی متن باشد و هم تصاویر در آن گنجانده شده است.
  • ·        در مکالمات خود تصویری – واژه ای صحبت کنید: زمانی که در مورد ایده خود صحبت می کنید نیز از هر دو زبان استفاده کنید. به این صورت که با کلمات تصویر بسازید مانند زمان، مکان، رنگ ها بهترین روش برای افرادی است که به صورت بصری فکر می کنند و نظرات شما را در این صورت درک می کنند.
  • ·        به افراد با گرایش تفکر بصری چیزی را ارائه بدهید که فریب شان بدهد: به عنوان مثال هرچه تخته وایت بورد بزرگتر باشد نتیجه آن بهتر است، همیشه کاغذ، وایت بورد یا آی پد در زمان هایی که می خواهید با دیگران موارد ذهنی خود را مطرح کنید کاملا کارآمد هستند و شیشه ای بودن میز کار نیز می تواند بهره وری را بالا ببرد. 

میفهمی چی می گم؟ شنونده ها بر عکس گوینده ها

برعکس سایر موارد این مورد به سادگی قابل تشخیص است. افرادی که صحبتی هستند بر عکس افرادی که شنونده هستند در هنگام ارتباط کلامی ساختار ذهنی متفاوتی دارند و حرف های دیگران را به صورتی کاملا متفاوت جذب می کنند. هنگامی که صحبت می کنید برخی افراد به راحتی روی حرف های شما تمرکز می کنند در حالیکه برخی دیگر در حین حرف زدن شما به این فکر می کنند که چه جوابی به شما بدهند.

افراد صحبتی را در حین صحبت در مرکز قرار دهید: با این افراد سعی نکنید مقاومت کنید این افراد واقعا در تمرکز روی حرف های گوینده مشکل دارند. اگر در هنگام صحبت با این افراد آنها را در جریان صحبت قرار دهید به آسانی می توانید آنها را مجاب به شنیدن حرف هایتان کنید. حرف های خود را این چنین شروع کنید: « بر اساس سوالی که پرسیدید… ، این مسئله ای است که می دانم برای شما جالب است.»

از نوشتن به جای حرف زدن استفاده کنید: ممکن است وقت بیشتری بگیرد ولی گاهی آسانترین راه برای بیان نظرات ، برای افراد صحبتی ، نوشتن است. 

از افراد شنونده سوالاتی بپرسید که مجبور به پاسخ باشند: برای پیشبرد مکالمه با افراد شنونده سعی کنید سوالاتی بپرسید که نتوانند به راحتی پاسخی برای آن پیدا کنند به عنوان مثال به جای اینکه بپرسید : آیا شما دغدغه ای دارید ؟ که می توان جواب بله یا خیر داد ، بپرسید اگر قرار بود دغدغه ای داشته باشید یا در مورد مسئله ای مخالف باشید آن مسئله چه چیز می توانست باشد؟