دولت بریتانیا که همه هزینه های درمانی بیماران را تقبل می کند، اگر بخواهید با دعا نویسی درمان بشوید یا طالع تان را ببینند پولی در اختیار شما نمی گذارد ولی هزینه درمانی که شامل بو کشیدن پوست تان ، رصد کردن زبان تان و فرو کردن سوزن به بدن تان برای تغییر جریان نیروی زندگی باشد، با کمال میل پول پرداخت می کند. معتبر ترین سازمان تخصصی برتانیا (NICE) استفاده از طب سوزنی را برای کمردرد مزمن و دندان درد، سر درد، درد پس از عمل جراحی و ارتریت زانو دارای شواهد معقول می داند و آن را توصیه می کند. به علاوه بیماران زیادی هم هستند که حاضرند قسم بخورند برایشان طب سوزنی کار کرده. از میان همه شاخه های طب حاشیه طب سوزنی از همه با آبرو تر و معتبر تر به نظر می رسد. با این حال وقتی به شواهد مورد اتکا رجوع می کنیم، می بینیم که موضوع چندان روشن نیست. هیچ توضیحی درباره اینکه چرا بایستی فرو کردن سوزن، یک بیماری را درمان بکند وجود ندارد به علاوه وقتی به نتایج پژوهش ها نگاه کنیک می بینی که بعضی نتایج مثبت و بعضی بدون نتیجه بوده. در نهایت اگر به تحقیقات با کیفیت بروی دهها هزار بیمار نگاه می کنیم می بینیم که اثر طب سوزنی به قدری ناچیز است که بیمار عادی متوجه ش نمی شود. ماه پیش در نشریه تخصصی طب بیهوشی و بی دردی، دو دانشمند برجسته نوشتند «اثرات مفیدی برای طب سوزنی متصور نیست و اگر هم باشد به قدری ناچیز است که بیماران نمی توانند حس ش بکنند. به نظر می رسد که طب سوزنی، تنها تئاتری با اثرات دارو نمایی باشد».
اگر به تاریخچه طب سوزنی مراجعه بکنیم، می بینیم که بعد از انتقال این تکنیک از چین به اروپا و امریکا در ابتدای قرن بیستم این عمل به فراموشی کامل سپرده شده بود. احیای دوباره طب سوزنی را مدیون مائو رهبر خلق چین هستیم که به دلیل فقر زیاد کشور، و نگاه ایدئولوژیک اش، طب بومی را در مقابل طب غربی تبلیغ می کرد تا مردم به دنبال درمانی کم هزینه تر باشند. سفر پرزیدنت نیکسون به چین، راه طب سوزنی به غرب را دوباره باز کرد. نظر سنجی میان پزشکان بریتانیایی در ۲۰۰۰ نشان داد که نیمی از آنها تجویزش کرده اند. طب سوزنی شاخه های مختلفی دارد که مهم ترین ش، متکی به تئوری است که نیروی حیات موسوم به «چی» را در ۱۲ مسیر سطحی روی بدن که به آنها مریدین می گویند پیگیری کرده و با فرو کردن سوزن، درمان می کند. تئوری این است که درد و مرض نتیجه گرفتگی این مریدین هاست و با سوزن زدن باز می شوند. اما کارهای دیگری هم انجام می شود در کنارش مثل اینکه نبض را می گیرند و فکر می کنند با اجزای مختلف نبض می شود بیماری را حدس زد. علی رغم انجام ۳۰۰۰ تحقیق درباره طب سوزنی، هنوز هیچ کسی این مریدین ها را پیدا نکرده است. مریدین ها، ایده ای دو هزار ساله و مربوط به عهدی که پزشکان، تشریح آناتومیک را نمی شناختند. البته نبود مریدین ها به معنی این نیست که لزوما طب سوزنی بی فایده است. بعضی از دانشمندان پیشنهاد کرده اند که شاید فرو کردن سوزن باعث آزاد شدن اندورفین ها (مخدرهای طبیعی برای مبارزه با درد که توسط خود بدن ترشح می شود) می شود. البته که نشان داده شده فرو کردن سوزن باعث آزاد شدن این مواد می شود ولی موضوع این است که هیچ وقت نشان داده نشده میزان آزادسازی این قدری باشد که بتواند درد را کاهش بدهد. به علاوه تئوری دیگری هست که می گوید نخاع به مانند یک دروازه عمل می کند. اگر درد منتقل بشود، احساسات دیگر منتقل نمی شوند. اگر به کار دیگری مشغول باشید، این احساسات به جای درد منتقل می شوند. البته به نظر معقول است که وقتی درد داریم و دستان مان را به هم می مالیم، شاید کمتر درد را حس بکنیم ولی برای دانشمندان هنوز مهم ترین مکانیسم اثر، اثر دارونما (پلاسیبو) است.
هر چیزی از داروی چند ده میلیون دلاری تا قرص گچ که فاقد هر ماده موثری است، می تواند اثری درمانگر داشته باشد. به این اثر، اثر دارونما یا پلاسیبو می گویند. دلیل این اثر این است که بیمار حس می کند تحت توجه پزشکی و درمانی قرار گرفته. این اثر بیش از همه در درمان درد مشاهد می شود. همین اثر است که تحقیق درباره اثربخشی طب سوزنی را دشوار کرده. بهترین روش آزمودن اثربخشی، آزمون تصادفی دوطرف کور است. به این معنا که در تحقیق، یک گروه درمان اصلی را می گیرند و یک گروه درمانی که از هر نظر به درمان اصلی شبیه است الا ماده یا مکانیسم موثر، و نه پزشک و نه بیمار نمی داند که دارو را گرفته یا دارونما را. در این صورت، وقتی تعداد کافی بیمار به هر بازوی تحقیق اضافه بشوند، می شود انتظار داشت که به دلیل تصادفی بودن انتخاب بیماران برای هر بازو، اثر دارونما (تلقین) در هر دو گروه به یک اندازه باشد و هر آنچه اثر بیشتری دیده شد، نتیجه داروی واقعی است.
اما چطور می شود برای درمانی که لازمه اش، سوزن زدن به بیمار است، یک دارونما ابداع کرد؟ بسیاری از تحقیقات، اصلا به خودشان زحمت هم نداده و درمان طب سوزنی را با افرادی که هیچ درمانی نگرفته اند مقایسه کرده اند به این دلیل یک سوگیری واضح در نتایج شان دارند (به دلیل اثر دارونما که ناشی از این است که افرادی که طب سوزنی دریافت می کنند حتی اگر هیچ فایده ای هم نداشته باشد به دلیل اینکه حس می کنند بهشان توجه شده بهتر می شوند). یک گروه دیگر از تحقیقات، طب سوزنی را آنطور که متخصص ش انجام می دهد با طب سوزنی «قلابی» مقایسه کرده اند: به این صورت که به جای وارد کردن سوزن در مریدین ها، در جاهای تصادفی وارد کرده اند. اینطوری می شود فهمید انرژی «چی» و مریدین ها واقعی اند یا نه. البته اگر طب سوزنی واقعا از مسیری دیگر موثر باشد، نمی شود با این روش فهمید. در سال های اخیر، تحقیقات استفاده از سوزن های مخصوصی را شروع کرده اند که تنها یک حس سوزش خفیف اولیه ایجاد کرده و بعد به عقب می روند اینگونه بیمار نمی تواند بفهمد که واقعا دریافت کرده یا نه. یک پرفسور دانشگاه اکستر در بریتانیا که متخصص طب حاشیه است این روش را آزموده و می گوید با استفاده از اینها در تحقیقات، هیچ اثر درمانی برای طب سوزنی وجود ندارد. اما این روش هم شامل دستکاری پوست هست و ممکن است از این طریق واقعا طب سوزنی اثر کند. به علاوه مطالعه دو سر کور نیست چون پزشک می داند از کدام سوزن استفاده می کند و گفتار و رفتار پزشک می تواند اثر بخشی دارو را ایجاد بکند.
می بینید که تحقیق با کیفیت در طب سوزنی بسیار دشوار است و برای همین است که پژوهش ها نتایج متضاد داشته اند. عده ای اما می گویند بهتر است نتیجه همه تحقیقات را به صورت علمی کنار هم گذاشت و مشاهده کرد. یکی از بهترین این روی هم ریزی ها، سال گذشته منتشر شد که می گفت اثر طب سوزنی از نظر بالینی غیر مهم و از نظر آماری بسیار کوچک است به علاوه معلوم نیست که سوگیری پژوهشگر عامل این کاهش است یا خود طب سوزنی.
یک استاد دیگر از دانشگاه کالج لندن که نتایج روی هم ریزی نتایج پژوهش ها را بررسی کرده است. او می گوید بروی هم رفته، انجام طب سوزنی کاهش دردی ۱۰ تایی در مقیاس ۱۰۰ تایی انجام می دهد. ممکن است این عدد بزرگ به نظر می رسد ولی در اندازه گیری درد بسیار شخصی است و نتیجه اش این است که بسیاری از افراد این اختلاف ۱۰ تایی را نمی توانند از هم تشخیص بدهند. یک پژوهش دیگر که از مرکز سرطان اسلون کترینگ نیویورک به چند ده تحقیق طب سوزنی نگاه کرده، می گوید اثر طب سوزنی ناچیز است و طب سوزنی قلابی هم بهتر از هیچ است. آنها می نویسند «اثر طب سوزنی برای اکثر بیماران به قدری ناچیز است که متوجه اش نمی شدند». اما یکی از اعضای شورای طب سوزنی، می گوید این اثر طب سوزنی، دست کم ده تا بیست درصد هست و به اندازه قرص های ضد التهابی ست که تجویز شان رایج است. بحث برانگیز ترین پژوهش اما در گروهی بود که بیمارانی که «دردهای بدون توجیه پزشکی» داشتند که نشان داد طب سوزنی اثرات مثبتی تا حدود ۱۲ ماه بعد دارد. این پژوهش که اعتراض بخش بزرگی از جامعه پزشکی را به دنبال داشت (به دلیل اینکه اثر مورد اشاره از نظر بالینی قابل توجه نبود) اساس توصیه سازمان NICE قرار گرفت که طب سوزنی را برای درمان بعضی دردها توصیه کند.یکی از مخالفین می گوید بعد از سه هزار تحقیق وقتی نمی شود گفت که نتیجه چیست و احتیاج به تحقیق بیشتری هست یعنی یک جای کار ایراد دارد. او می گوید این اثر مشاهده شده برای طب سوزنی شاید حتی مربوط به اثر دارونما هم نیست بلکه بازگشت به میانه است. کسانی که بیماری دارند در بسیاری از اوقات حتی بدون درمان هم درد شان تخفیف پیدا می کند. اما اگر واقعا یک اثری دارد و هزینه ش هم کم هست چرا انجام ندهیم؟ به دو دلیل: اول اینکه اخلاق پزشکی نوین، دروغ گفتن را منع کرده و نتیجه هم چندان درخشان نیست. به علاوه اینکه هیچ شواهد خوبی در دست نیست که طب سوزنی برای چیزهای دیگری چون دیابت، افسردگی، ترک سیگار یا دهها بیماری جدی دیگری که متخصصین طب سوزنی ادعا می کنند اثر دارد. این طب سوزنی کاران هیچ مشکلی در ادعاهای گزاف و گرفتن پول از بیماران ندارند.
منبع: +