افسانه مثبت بودن

“اومد توی دفترم و گفت که راستش سرطان گرفتم آقای دکتر و شیمی درمانی از هفته دیگه شروع می‌شه. یه کم حرف زدیم که چی شد و چه جوری فهمیدی و اینها. بعدش پرسیدم حالا می‌خوای مرخصی بگیری؟ گفت نه. می‌ترسم مرخصی بگیرم این تز هیچ وقت تموم نشه. اگه خوب نشم تنها چیزی که […]